کلمه جو
صفحه اصلی

mortician


معنی : مقاطعه کار کفن ودفن، متصدی کفن ودفن
معانی دیگر : رجوع شود به: funeral director

انگلیسی به فارسی

مقاطعه کار کفن ودفن، متصدی کفن ودفن


متخلخل، مقاطعه کار کفن ودفن، متصدی کفن ودفن


انگلیسی به انگلیسی

• funeral director; undertaker
a mortician is a person whose job is to look after the bodies of people who have died, and to arrange their funerals; used in american english.

مترادف و متضاد

مقاطعه کار کفن ودفن (اسم)
undertaking, mortician, undertaker

متصدی کفن ودفن (اسم)
mortician

undertaker


Synonyms: embalmer, funeral director


جملات نمونه

1. The driver is a furniture mortician, escorting dead sofas to a grave in a landfill.
[ترجمه ترگمان]متصدی کفن و دفن یک کفن کفن و دفن است که روی کاناپه مرده در یک گورستان دفن زباله فرورفته است
[ترجمه گوگل]راننده یک موریتیوم مبلمان است که همراهان مرده را به گور در دفن زباله حمل می کند

2. We strive like obsequious morticians to provide consolation by enshrining a corpse.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که مثل morticians چاپلوس برای تسلی دادن یک جسد تلاش می کنیم
[ترجمه گوگل]ما مانند مورفیسی های مودبانه تلاش می کنیم تا با تثبیت یک جسد دلسوزی داشته باشیم

3. Funeral directors are also called morticians or undertakers.
[ترجمه ترگمان]به directors تدفین نیز morticians یا undertakers نیز گفته می شود
[ترجمه گوگل]مدیران مراسم تشییع جنازه نیز به عنوان متخلفان متخلف شناخته می شوند

4. We say undertaker, they say mortician.
[ترجمه ترگمان]می گویند تابوت ساز می گویند تابوت کفن و دفن
[ترجمه گوگل]ما می گویند undertaker، آنها می گویند morticcian

5. Blex Browning: The mortician said that Death has a design.
[ترجمه ترگمان]Blex براونینگ: The گفت که مرگ طرحی دارد
[ترجمه گوگل]بلکس براونینگ: مرده گفت که مرگ طراحی دارد

6. Alex Browning: The mortician said that Death has a design. Right?
[ترجمه ترگمان]الکس براونینگ: The گفت که مرگ طرحی دارد درس ته؟
[ترجمه گوگل]الکس براونینگ: مریخ گفت که مرگ طراحی دارد درست؟

7. Presently on the scene appears a solemn mortician.
[ترجمه ترگمان]در همان لحظه صحنه کفن و دفن یک کفن و دفن رسمی ظاهر شد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در صحنه به نظر می رسد رسمی مهربان

8. The job of mortician technically isn't dangerous, unless you believe hanging out with dead people all the time muddles your shakras.
[ترجمه ترگمان]این کار از لحاظ فنی خطرناک نیست، مگر این که اعتقاد داشته باشی که در تمام مدت با آدم های مرده در حال muddles بوده ای
[ترجمه گوگل]کار متخلخل از لحاظ فنی خطرناک نیست، مگر اینکه شما فکر می کنید حلق آویز کردن با افراد مرده همیشه آسیب می زند shakras شما

9. The mortician was surprised to find scars from wounds and a withered leg.
[ترجمه ترگمان]متصدی کفن و دفن از جای زخم روی زخم و پای استخوانی غافلگیر شده بود
[ترجمه گوگل]مریخ شگفت زده شد تا زخم ها را از زخم ها بیرون بیاورد

10. Alex Browning: The mortician said that Death has a design.
[ترجمه ترگمان]الکس براونینگ: The گفت که مرگ طرحی دارد
[ترجمه گوگل]الکس براونینگ: مریخ گفت که مرگ طراحی دارد

11. The audience sees a mortician after hours in the morgue, as he mutilates the corpse of a young woman who died in a car crash.
[ترجمه ترگمان]وقتی جسد زن جوانی را دید که در یک تصادف اتومبیل کشته شد، تماشاچی ها یک کفن و کفن و دفن را می بینند
[ترجمه گوگل]تماشاگران بعد از ساعت ها در مرگی می بینند که بدنش یک زن جوان را که در یک تصادف ماشین فوت کرد، تحریک می کند

12. One man, previously a mortician, decided he would be happier helping people who were still alive and switched his career to hospital administration.
[ترجمه ترگمان]یک مرد، که قبلا یک mortician بود، تصمیم گرفت که به افرادی که هنوز زنده هستند کمک کند و شغل خود را به اداره بیمارستان تغییر دهد
[ترجمه گوگل]یک مرد که قبلا یک متخلخل بود، تصمیمی گرفت که برای کمک به افرادی که هنوز زنده بودند، شادتر شود و کار خود را به اداره بیمارستان منتقل کند

13. And no mortician is going to help you bury your pet rabbit.
[ترجمه ترگمان]و هیچ متصدی کفن و دفن نمیتونه کمکت کنه که خرگوش خونگی - ت رو دفن کنی
[ترجمه گوگل]و هیچ متخلفی به شما کمک نمی کند خرگوش حیوان خانگی خود را دفن کنید

14. Law school professors, in my view, are the drones and morticians of the profession.
[ترجمه ترگمان]استادان دانشکده حقوق، در نظر من، هواپیماهای بدون سرنشین و morticians حرفه هستند
[ترجمه گوگل]اسطوره های مدرسه حقوق، به نظر من، هواپیماهای بدون سرنشین و متخلفان این حرفه هستند

15. I gingerly took the skirt from him, and placed it in the pile of clothes that we were taking down to the mortician.
[ترجمه ترگمان]من با احتیاط دامنی را از او گرفتم و آن را در توده لباس هایی که به متصدی کفن و کفن و دفن کردیم قرار دادم
[ترجمه گوگل]من به شدت دامن خود را از او گرفتم، و آن را در شمار لباس هایی که ما را به mortician برداشت

پیشنهاد کاربران

مسئول کفن و دفن، مُرده شور


کلمات دیگر: