کلمه جو
صفحه اصلی

iraqi


معنی : عراقی، وابسته به عراق
معانی دیگر : وابسته به مردم عراق و فرهنگ آنان

انگلیسی به فارسی

عراقی، وابسته به عراق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Iraq, or a descendant thereof.

(2) تعریف: the Arabic dialect spoken in Iraq.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Iraq or its people, culture, language, or the like.

• native or resident of iraq; one of iraqi origin
of or pertaining to iraq, of iraqi origin

مترادف و متضاد

عراقی (اسم)
iraqi

وابسته به عراق (صفت)
iraqi

جملات نمونه

1. My end is no regrets, the Iraqi people to wave.
[ترجمه ترگمان]هدف من هیچ پشیمان نیست، مردم عراق باید دست تکان دهند
[ترجمه گوگل]من از دست ندیدم، مردم عراق از این موضوع ناراحت هستند

2. France was the No. 1 purchaser of Iraqi oil.
[ترجمه ترگمان]فرانسه خریدار شماره یک نفت عراق بود
[ترجمه گوگل]فرانسه اولین خریدار نفت عراق بود

3. Miller had accidentally crossed into Iraqi territory and was arrested for spying.
[ترجمه ترگمان]میلر به طور تصادفی وارد قلمرو عراق شده و به جرم جاسوسی دستگیر شد
[ترجمه گوگل]میلر به طور تصادفی به سرزمین عراق پیوست و برای جاسوسی دستگیر شد

4. Iranian and Iraqi troops clashed on the border.
[ترجمه ترگمان]نیروهای ایرانی و عراقی در مرز درگیر شدند
[ترجمه گوگل]سربازان ایرانی و عراقی در مرز قرار دارند

5. So is an Iraian, a Palestinian, an Iraqi, a Filipino, a Singaporean.
[ترجمه ترگمان]یک فلسطینی، یک فلسطینی، یک عراقی، یک فیلیپینی، یک سنگاپوری
[ترجمه گوگل]بنابراین یک ایرانی، یک فلسطینی، یک عراقی، یک فیلیپینی، یک سنگاپور است

6. 'It's the only thing used, besides the Iraqi dinar, for commercial busine and trade, ' he said. 'As long as it stays pretty stable, we don't mind this. '
[ترجمه ترگمان]او گفت: این تنها چیزی است که به علاوه دینار عراق برای تجارت و تجارت تجاری مورد استفاده قرار می گیرد تا وقتی که نسبتا پایدار بماند، اهمیتی ندارد
[ترجمه گوگل]او گفت: «این تنها چیزی است که علاوه بر دینار عراق نیز برای تجارت و بازرگانی استفاده می شود 'تا زمانی که باقی می ماند بسیار پایدار است، ما این را نمی فهمیم '

7. Not only the Sadeer faction opposed that the Iraqi Shiah being in power alliance on 19th also issues the statement, requests to consider the draft agreement partial contents to make the revision.
[ترجمه ترگمان]نه تنها جناح Sadeer مخالف این موضوع است که دولت عراق در اتحاد قدرت در ۱۹ ژوئن این بیانیه را مطرح می کند و درخواست می کند تا پیش نویس مفاد توافقنامه را در نظر بگیرید تا بازبینی شود
[ترجمه گوگل]نه تنها جناح سعدیر مخالف این بود که شیعه عراق در اتحادیه قدرت در 19TH نیز این بیانیه را صادر می کند، درخواست می کند که پیش نویس توافقنامه جزئی را برای بازنگری در نظر بگیرد

8. S. strategy the insurgency while training the new Iraqi military to gradually on the job.
[ترجمه ترگمان]در حالی که آموزش نظامی جدید عراق به تدریج در حال آموزش است
[ترجمه گوگل]S استراتژی شورشیان را در حالی که آموزش ارتش جدید عراق را به تدریج در محل کار

9. The recent upward trend in violence in Iraq, Iraqi security forces lead people to assume security responsibilities of self-concern.
[ترجمه ترگمان]روند رو به بالا به سمت بالا در خشونت در عراق، نیروهای امنیتی عراق مردم را رهبری می کند تا مسئولیت های امنیتی خود را به عهده بگیرند
[ترجمه گوگل]روند صعودی اخیر در خشونت در عراق، نیروهای امنیتی عراق مردم را وادار به پذیرش مسئولیت های امنیتی در مورد نگرانی خود می کند

10. The nomadic tribes live in the mountains of Iraqi Kurdistan as they have for thousands of years. The shepherds travel from place to place and raise sheep.
[ترجمه ترگمان]قبایل چادرنشین در کوهستان های کردستان عراق به مدت هزاران سال زندگی می کنند چوپانان از جایی به جای دیگر سفر می کنند و گوسفندان را بزرگ می کنند
[ترجمه گوگل]قبایل عشایری در کوه های کردستان عراق به مدت هزاران سال زندگی می کنند چوپانان از جایی به محل و پرورش گوسفند می روند

11. In the Gulf War, the Iraqi Air Force couldn't go into battle.
[ترجمه ترگمان]در جنگ خلیج فارس، نیروی هوایی عراق نتوانست وارد نبرد شود
[ترجمه گوگل]نیروی هوایی عراق در جنگ خلیج فارس نمی توانست نبرد کند

12. Secretary Gates spent his final hours in Iraqi Kurdistan, meeting with the President of the semi-autonomous region, Massoud Barzani.
[ترجمه ترگمان]وزیر گیتس ساعت آخر خود را در کردستان عراق سپری کرد و با رئیس جمهور منطقه نیمه خود مسعود بارزانی ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]گیتس، وزیر امور خارجه، ساعتهای پایانی خود را در کردستان عراق، با مسعود بارزانی، رئیس جمهور نیمه مستقل منطقه، دیدار کرد

13. Study no regrets ! Consumers have for the Iraqi languish.
[ترجمه ترگمان]هیچ پشیمان نیست! مصرف کنندگان در حال languish در عراق هستند
[ترجمه گوگل]مطالعه نکنید! مصرف کنندگان برای فقر عراقی هستند

14. The Iraqi authorities try in vain to turn a deaf ear to the UN economic sanction which would eventually produce enormous impact upon the former's politics and economy.
[ترجمه ترگمان]مقامات عراقی بی هوده تلاش می کنند تا یک گوش ناشنوا را به تحریم های اقتصادی سازمان ملل تبدیل کنند که در نهایت تاثیر زیادی بر سیاست و اقتصاد سابق می گذارد
[ترجمه گوگل]مقامات عراقی بیهوده تلاش می کنند که گوش شنوا را به تحریم اقتصادی سازمان ملل متحد تبدیل کنند که در نهایت تاثیر زیادی بر سیاست و اقتصاد سابق خواهد گذاشت


کلمات دیگر: