کلمه جو
صفحه اصلی

plasticize


معنی : نرم کردن، از قالب در اوردن، بصورت پلاستیک در اوردن، قالب پذیر کردن
معانی دیگر : پلاستیکی کردن، از قالب در اوردن مثل لاستیک

انگلیسی به فارسی

بصورت پلاستیک در آوردن، نرم کردن، قالب پذیر کردن،از قالب در آوردن(مثل لاستیک)


پلاستیك كردن، از قالب در اوردن، بصورت پلاستیک در اوردن، نرم کردن، قالب پذیر کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: plasticizes, plasticizing, plasticized
مشتقات: plasticization (n.)
• : تعریف: to transform into or become plastic.

• make plastic, change into plastic; treat with plastic (also plasticise)

مترادف و متضاد

نرم کردن (فعل)
pulverize, modulate, fluff, levigate, soften, masticate, loosen, mollify, intenerate, sleeken, humanize, jellify, plasticize, triturate

از قالب در اوردن (فعل)
plasticize

به صورت پلاستیک در اوردن (فعل)
plasticize

قالب پذیر کردن (فعل)
plasticize


کلمات دیگر: