1. the press ought not romanticize criminals
جراید نباید به تبهکاران جنبه ی آرمانی بدهند.
2. Don't romanticize stick to the facts.
[ترجمه ترگمان] ضربه روحی به واقعیت ضربه نزنه
[ترجمه گوگل]رمانتیک نباشید به حقایق
3. Men tell violent tales and romanticize the lessons violence brings.
[ترجمه ترگمان]مردان به داستان های خشن می گویند و romanticize که خشونت به ارمغان می آورد را تکرار می کنند
[ترجمه گوگل]مردان به داستان های خشونت آمیز می گویند و روحانیون درس های خشونت آمیز را به ارمغان می آورند
4. It's easy to romanticize this basically squalid lifestyle and the repression is bound to slow down development.
[ترجمه ترگمان]ساده کردن این سبک زندگی کثیف آسان است و سرکوب باعث کندی پیشرفت می شود
[ترجمه گوگل]این سبک زندگی روحانی را به راحتی روایت می کند و سرکوب ملزم به کم کردن سرعت توسعه است
5. You have a tendency to romanticize your life.
[ترجمه ترگمان]تو تمایل داری که تو زندگیت ضربه بخوره
[ترجمه گوگل]شما تمایل دارید زندگی خود را رومانتیک کنید
6. While many romanticize the idea of getting married and living happily ever after, others choose to engage in committed relationships without the legality of becoming man and wife.
[ترجمه ترگمان]در حالی که بسیاری از romanticize ایده ازدواج و زندگی را با خوشحالی دنبال می کنند، برخی دیگر ترجیح می دهند در روابط متعهد و بدون قانونی شدن همسر و همسر شرکت کنند
[ترجمه گوگل]در حالی که بسیاری از عاشقانه ایده گرفتن ازدواج و زندگی با خوشحالی بعد از آن، دیگران تصمیم می گیرند که در روابط متعهد بدون مشروع بودن تبدیل شدن به مرد و همسر شرکت کنند
7. Liberals tend to romanticize trains (because the French use them) and conservatives tend to disparage them (because the French use them).
[ترجمه ترگمان]لیبرال ها دوست دارند آموزش ببینند (چون فرانسویان از آن ها استفاده می کنند)و محافظه کاران تمایل دارند که از آن ها انتقاد کنند (چون فرانسوی ها از آن ها استفاده می کنند)
[ترجمه گوگل]لیبرال ها تمایل به قطارهای رومانتیک دارند (چرا که فرانسوی ها از آنها استفاده می کنند) و محافظه کاران تمایل به نادیده گرفتن آنها دارند (زیرا فرانسه از آنها استفاده می کند)
8. I can't romanticize the past, making the heroes of my childhood larger than life, as we all have a tendency to do.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم گذشته را نادیده بگیرم، قهرمانان دوران کودکی ام را بزرگ تر از زندگی تبدیل کنم، همانطور که همه ما تمایل به انجام آن داریم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم گذشته را عاشقانه کنم، قهرمانان کودکی من بزرگتر از زندگی است، همانطور که همه ما تمایل به انجام آن هستیم
9. Kristof and others constantly romanticize the life they imagine we live, or used to live, and I wouldn't trade it for any other. But it can be as sharp as a serpent's tooth.
[ترجمه ترگمان]Kristof و دیگران به طور مداوم زندگی می کنند که تصور می کنند ما زندگی می کنیم، یا برای زندگی استفاده کرده ایم، و من آن را برای هیچ چیز دیگری عوض نمی کنم اما می تواند به اندازه دندان مار نوک تیز باشد
[ترجمه گوگل]کریستوف و دیگران به طور رومانتیک زندگی می کنند که تصور می کنند ما زندگی می کنیم و یا زندگی می کنیم و من آن را برای دیگران تجارت نمی کنم اما این می تواند به اندازه یک دندان مار باشد
10. "Some journalists like to romanticize what they see out of a lack of knowledge and may hold Locke up as a mirror for Chinese officials, " the editorial said.
[ترجمه ترگمان]این سرمقاله گفت: \" برخی از روزنامه نگاران دوست دارند آنچه را که آن ها از فقدان دانش می بینند درک کنند و ممکن است لاک را به عنوان یک آینه برای مقامات چینی نگه دارند \"
[ترجمه گوگل]سرمقاله گفت: 'برخی از روزنامه نگاران مایل به رمانتیک کردن آنچه که آنها از فقدان دانش می بینند و ممکن است لک را به عنوان یک آینه برای مقامات چینی نگه دارند '
11. Don't romanticize this uninteresting and hard work!
[ترجمه ترگمان]مگر در مورد کار سخت و کار سخت دیگری در کار نیست؟
[ترجمه گوگل]این کار بی اهمیت و سخت را عاشقانه نگذارید!
12. Neptune's time in seventh house Aquarius can romanticize the concepts of marrying a best friend.
[ترجمه ترگمان]زمان نپتون در خانه هفتم، دلو می تواند مفاهیم ازدواج با بهترین دوست را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]زمان نپتون در خانه هفتم Aquarius می تواند مفاهیم ازدواج با بهترین دوست را romanticize
13. Other research has shown that we romanticize our relationships with spouses and partners significantly more when we believe we have sacrificed for them.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات دیگری نشان داده است که ما روابط خود با همسران و شرکای خود را به طور قابل توجهی بیشتر زمانی که باور داریم برای آن ها قربانی کرده ایم، به طور قابل توجهی افزایش داده ایم
[ترجمه گوگل]تحقیقات دیگر نشان داده است که ما روابطمان با همسران و همسرانمان را به طور قابل ملاحظهای بیشتر رواج می دهیم، زیرا اعتقاد داریم که برای آنها قربانی شده ایم
14. It is okay to romanticize things a little bit every now and then: it gives you hope.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب است که هر از گاهی چیزهای کوچک را مورد بررسی قرار دهید و سپس: این به شما امید می دهد
[ترجمه گوگل]هر روز چیزی کمی چیزهای عاشقانه بزنید و امیدوار باشید