1. She lay motionless where she was, oblivious to pain.
[ترجمه ترگمان]او بی حرکت و بدون توجه به درد، بی حرکت ماند
[ترجمه گوگل]او جایی که او بی حرکت بود، بی توجه به درد بود
2. A silent movie doesn't mean it is motionless.
[ترجمه ترگمان]یک فیلم صامت به این معنی نیست که بی حرکت است
[ترجمه گوگل]فیلم سکوت به این معنا نیست که بی حرکت است
3. The motionless body showed no signs of life.
[ترجمه ترگمان]بدن بی حرکت هیچ نشانی از زندگی نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]بدن بی حرکت نشانه هایی از زندگی را نشان داد
4. The flag hung motionless on its pole.
[ترجمه ترگمان]پرچم بر تیرک آویخته بود
[ترجمه گوگل]پرچم روی قطبش بی حرکت ایستاده بود
5. She sat there motionless, as if spellbound.
[ترجمه ترگمان]بی حرکت و بی حرکت در آنجا نشسته بود
[ترجمه گوگل]او نشسته است بی حرکت، مثل گول زدن
6. A crumpled figure lay motionless in the doorway.
[ترجمه ترگمان]هیکل مچاله شده در آستانه در بی حرکت ماند
[ترجمه گوگل]شکل خرد شده در خیابان بی حرکت است
7. The horse lay motionless on the ground, as if dead.
[ترجمه ترگمان]اسب بی حرکت و بی حرکت روی زمین افتاده بود
[ترجمه گوگل]اسب بر روی زمین بی حرکت می ماند، مثل مرده
8. The men stood motionless as Weir held his finger to his lips.
[ترجمه ترگمان]مردها بی حرکت ایستاده بودند و Weir انگشتش را روی لب هایش نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]مرد ها بی حرکت ایستادند، زیرا وایر انگشت خود را به لب هایش گذاشت
9. She sat motionless, waiting for their decision.
[ترجمه ترگمان]او بی حرکت نشسته بود و منتظر تصمیم خود بود
[ترجمه گوگل]او بی حرکت ایستاد، منتظر تصمیم خود
10. She sat there motionless, staring into space.
[ترجمه ترگمان]او بی حرکت نشسته بود و به فضا خیره شده بود
[ترجمه گوگل]او نشسته بی حرکت، به فضا خیره شد
11. I urged him to rest, but he remained motionless.
[ترجمه ترگمان]به او اصرار کردم که استراحت کند، اما بی حرکت ماند
[ترجمه گوگل]من از او خواستم بماند، اما او بی حرکت باقی ماند
12. Caroline felt riveted to the floor, motionless, unwilling to consciously eavesdrop but tense with curiosity.
[ترجمه ترگمان]کارولین به زمین خیره شده بود، بی حرکت، با بی میلی برای استراق سمع، اما با کنجکاوی عصبی شده بود
[ترجمه گوگل]کارولین احساس ناخوشی به کف، بی حرکت، ناخواسته به آگاهانه گوش فرا داد، اما با کنجکاوی با فشار
13. The women were motionless in intense postures, as if being sketched.
[ترجمه ترگمان]زنان مثل اینکه طرح کشیده باشند بی حرکت ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]زنان در موقعیت های شدید حرکت می کردند، مانند طرح بندی
14. For a moment Theda stood motionless, watching Benedict go.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای ایستاد و بی حرکت ایستاد و تماشا کرد که آماده حرکت است
[ترجمه گوگل]یک لحظه تدا بی حرکت ایستاد، تماشای مقدس را می دید