کلمه جو
صفحه اصلی

docent


معنی : تدریس
معانی دیگر : (در برخی دانشگاه های امریکا) استاد پاره وقت، تدریس در بعضی قسمت های امریکا، معلم

انگلیسی به فارسی

تدریس (در بعضی قسمت های آمریکا)، معلم


اساتید، تدریس


انگلیسی به انگلیسی

• professor, university teacher

مترادف و متضاد

تدریس (اسم)
schooling, training, docent, tuition

جملات نمونه

1. She's a volunteer docent at the Smithsonian Institution.
[ترجمه ترگمان]او یک راهنمای داوطلب موسسه اسمیت سونیان است
[ترجمه گوگل]او یک داوطلب داوطلب در موسسه اسمیتسونیان است

2. He had been offered the position of docent at the University of Warsaw.
[ترجمه ترگمان]به او موقعیت راهنمای دانشگاه ورشو را پیشنهاد کرده بود
[ترجمه گوگل]او موقعیت دکتر در دانشگاه ورشو را ارائه کرد

3. The twice-a-week free tours are narrated by museum docents.
[ترجمه ترگمان]این تورها دو هفته ای یک بار توسط docents موزه نمایش داده می شوند
[ترجمه گوگل]تورهای دو هفته ای رایگان توسط متخصصان موزه نقل شده است

4. Unable to wait, the docent jumped the gun and began his museum tour before the last of the tourists got off the bus.
[ترجمه ترگمان]راهنما نتوانست صبر کند، راهنما تفنگ را بیرون آورد و قبل از اینکه توریست ها از اتوبوس پیاده شوند، تور موزه را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]متاسفانه نمی توان صبر کرد، اساتید اسلحه را پرت کرد و تور موزه خود را قبل از اینکه آخرین گردشگران از اتوبوس بیرون بروند آغاز کرد

5. Free docent guided tours : daily ( except Sunday ) at 2 pm.
[ترجمه ترگمان]راهنمای رایگان راهنما: هر روز (بجز یکشنبه)در ساعت ۲ بعد از ظهر
[ترجمه گوگل]استادیار رایگان راهنماهای تور: روزانه (به جز یکشنبه) در 2 بعد از ظهر

6. A docent is a trained guide who works in a museum. This person points out works of art or other exhibits to the untrained eye.
[ترجمه ترگمان]راهنما راهنمای خوبی است که در یک موزه کار می کند این فرد به آثار هنری و دیگر نمایشگاه های چشم آموزش ندیده اشاره می کند
[ترجمه گوگل]یک اساتید راهنمایی آموزش دیده است که در یک موزه کار می کند این شخص آثار هنری یا سایر نمایشگاه ها را به چشم غیرتجاری نشان می دهد

7. In a way, Jesus was like a docent for his disciples in training.
[ترجمه ترگمان]به نوعی، عیسی مثل راهنما برای disciples در آموزش بود
[ترجمه گوگل]در عین حال، عیسی مانند یک مربی برای شاگردان خود بود

8. Therefore, how to let the docent volunteers working constantly not to back out of the team that tests the managing interaction pattern of staffs in museums.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، چگونه به داوطلبان راهنما اجازه دهید که به طور مداوم کار کنند تا از تیم پشتیبانی نکنند که الگوی تعامل کارکنان در موزه ها را تست می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، چگونه داوطلبان داکتر دائما کار می کنند تا از تیم خارج نشوند که الگوی تعامل مدیریت کارکنان موزه ها را آزمایش کند

9. The system of private docent helps us to reflect on the questions such as how to select academic successors, how to promote teachers to professors, and how to inspirit teachers.
[ترجمه ترگمان]سیستم راهنمای خصوصی به ما کمک می کند تا درباره سوالاتی مانند نحوه انتخاب جانشینان تحصیلی، نحوه ترویج معلمان برای استادان، و اینکه چگونه معلمان را آموزش دهیم، بیندیشیم
[ترجمه گوگل]سیستم اساتید خصوصی به ما کمک می کند که در مورد سوالاتی نظیر نحوه انتخاب جانبازان تحصیلی، نحوه ترویج معلمان به استادان و نحوه استقرار معلمان، منعکس شود

10. Establish "docent group system outside school" and establish "curriculum councilor system".
[ترجمه ترگمان]ایجاد سیستم گروه راهنمایی در خارج از مدرسه و ایجاد \"سیستم councilor curriculum\"
[ترجمه گوگل]سیستم گروه مستقل گروه را خارج از مدرسه ایجاد کنید و سیستم شورای برنامه درسی را ایجاد کنید

11. Local historian Ann Boutwell, a docent at the Margaret Mitchell House for 12 years, gives an entertaining and lively tour through "the dump. "
[ترجمه ترگمان]Ann بوتول، مورخ محلی، به مدت ۱۲ سال در خانه مارگارت میشل، یک تور سرگرم کننده و زنده از طریق \"زباله دان\" می دهد
[ترجمه گوگل]ان بوتول، مورخ محلی، که 12 سال دارد در خانه مارگارت میچل زندگی می کند، تور را سرگرم کننده و پر جنب و جوش می کند '

12. The Docent Award Presentation Ceremony 2009 was held on 29 January 20 As an expression of the museum's gratitude, certificates were presented to 20 outstanding docents.
[ترجمه ترگمان]مراسم اهدای جوایز docent در سال ۲۰۰۹ در ۲۹ ژانویه به عنوان بیان سپاسگزاری از موزه برگزار شد
[ترجمه گوگل]مراسم افتتاحیه افتخاری افتخاری افتخاری 2009 در 20 ژانویه 29 برگزار شد به عنوان بیان قدردانی موزه، به 20 اساتید برجسته ارائه شد

13. Without a docent to assist us, many of us would not be able to really "see" much of what is being exhibited.
[ترجمه ترگمان]بدون راهنما برای کمک به ما، بسیاری از ما قادر به دیدن چیزهای زیادی از چیزی که به نمایش گذاشته می شوند نیستیم
[ترجمه گوگل]بدون یک اساتید برای کمک به ما، بسیاری از ما قادر نخواهیم بود که واقعا آنچه را که در حال نمایش است، ببینیم

14. The docent volunteer is a special role between the staff in the museum and audiences. If they do their best in the wok, they will obtain more identification with value from audiences.
[ترجمه ترگمان]داوطلب راهنما نقش ویژه ای بین کارکنان موزه و تماشاچیان دارد اگر آن ها نهایت تلاش خود را در the انجام دهند، شناسایی بیشتری با ارزش از مخاطبین خود به دست خواهند آورد
[ترجمه گوگل]داوطلب داکتر نقش ویژه ای در میان کارکنان موزه و مخاطبان دارد اگر آنها در ووک بهترین کار خود را انجام دهند، شناسایی بیشتری با ارزش از مخاطبان خواهند داشت

15. Do you need a docent while visit?
[ترجمه ترگمان]تو به یه راهنما نیاز داری تا بیای؟
[ترجمه گوگل]آیا در هنگام بازدید از یک اساتید نیاز دارید؟


کلمات دیگر: