1. Frugality when all is spent comes too late.
[ترجمه ترگمان]وقتی که همه چی تموم میشه خیلی دیر میشه
[ترجمه گوگل]فریبندگی زمانی که همه چیز صرف شده خیلی دیر شده است
2. Industry is fortune’s right hand, and frugality her left.
[ترجمه ترگمان]صنعت دست راست طالع مالی است و او را از سمت چپ نگه می دارد
[ترجمه گوگل]صنعت دست خوش برنده است، و صرفه جویی در سمت چپ او
3. Industry if fortune's right hand, and frugality her left.
[ترجمه ترگمان]اگر کار دست درست بود، کار صنعت را کم تر از پیش کم می کرد
[ترجمه گوگل]صنعت اگر دست راست و ثروت است، و صرفه جویی در سمت چپ او
4. Frugality is an estate alone.
[ترجمه ترگمان] frugality \"یه ملک تنهاست\"
[ترجمه گوگل]فریبندگی تنها املاک است
5. The principle of diligence and frugality applies to all undertakings.
[ترجمه ترگمان]اصل پشت کار و امساک در همه تعهدات اعمال می شود
[ترجمه گوگل]اصل استقامت و صرفه جویی در همه شرکت ها اعمال می شود
6. We must practise the strictest frugality and economy.
[ترجمه ترگمان]ما باید دارای دقیق ترین اقتصادی و اقتصادی عمل کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید سخت ترین صرفه جویی و اقتصاد را تمرین کنیم
7. Moreover Mr Clinton's budget frugality means there is scope for tax cuts and spending increases.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، صرفه جویی در بودجه آقای کلینتون به این معنی است که حوزه کاهش مالیات ها و افزایش هزینه ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، صرفه جویی در بودجه آقای کلینتون به این معنی است که کاهش مالیات و افزایش هزینه ها وجود دارد
8. Industry and frugality are the inherent qualities of the Chinese nation.
[ترجمه ترگمان]صنعت و قناعت ویژگی های ذاتی ملت چین هستند
[ترجمه گوگل]صنعت و صرفه جوئی کیفیت کیفی ملت چینی است
9. The reasons for India's frugality are not all that creditable.
[ترجمه ترگمان]دلایلی که برای صرفه جویی در هند وجود دارد، ثابت نیست
[ترجمه گوگل]دلایل کاهش فقر هند همه چیز قابل اعتماد نیست
10. Diligence" and "frugality", the two kernel moral standards that he puts forward in it, are distinct representation of the influence of Puritanic labor-for-God belief and its asceticism on him.
[ترجمه ترگمان]Diligence \"و\" امساک \"، دو استاندارد اخلاقی هسته که او در آن می گذارد، نمایش متمایزی از تاثیر نیروی کار Puritanic - به خدا و asceticism بر او هستند
[ترجمه گوگل]دقت 'و' صرفه جویی '، دو معیار اخلاقی هسته ای که او در آن قرار می دهد، نمایشی متمایز از نفوذ اعتقاد کارانه خداوند پیریتانی و معشوقه اش بر او است
11. Frugality is in, frivolousness is out, ' said Shilpa Rosenberry, a consultant with WSL.
[ترجمه ترگمان]Shilpa Rosenberry، مشاور with، گفت که frugality در آن است
[ترجمه گوگل]شلپا رزنبری، یک مشاور با WSL، گفت: 'فریبندگی درون است، فریبندگی وجود دارد '
12. With the exception of Manchester City, frugality simply had to be all the rage in the close season.
[ترجمه ترگمان]به استثنای منچستر سیتی، صرفه جویی فقط باید تمام خشم را در فصل تعطیل داشته باشد
[ترجمه گوگل]به استثنای منچستر سیتی، صرفه جویی به سادگی باید در خشم تمام فصل
13. We must build up our country with industry and frugality.
[ترجمه ترگمان]ما باید کشور خود را با صنعت و صرفه جویی بسازیم
[ترجمه گوگل]ما باید کشورمان را با صنعت و صرفه جویی کنیم
14. Even this might have been bearable if the King had not been tainted with the vices of meanness and frugality.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر شاه با گناهان meanness و frugality آلوده نشده بود، ممکن بود قابل تحمل باشد
[ترجمه گوگل]حتی اگر این پادشاه با عواطف بی رحم و بی کفایتی ناسازگار نبود، ممکن بود تحمل پذیر باشد