کلمه جو
صفحه اصلی

pockmarked


معنی : مجدر
معانی دیگر : ابله دار، ابله ای، مجدر

انگلیسی به فارسی

تکه تکه، مجدر


انگلیسی به انگلیسی

• scarred with pimples, scarred from previous skin inflammations
if the surface of something is pockmarked, it has small hollow marks covering it.

مترادف و متضاد

مجدر (صفت)
pockmarked, pocky

جملات نمونه

1. morteza's face was pockmarked
مرتضی آبله رو بود.

2. The houses in the village were pockmarked with bullet holes.
[ترجمه ترگمان]خانه های دهکده از سوراخ های گلوله آبله گرفته بودند
[ترجمه گوگل]خانه ها در روستا با حفره های گلوله ای پوشیده شده بودند

3. He had a pockmarked face.
[ترجمه mahsa] او یک چهره آبله رو داشت
[ترجمه ترگمان]صورت pockmarked داشت
[ترجمه گوگل]او یک چهره تیزهوش داشت

4. The living room is pockmarked with bullet holes.
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن پر از سوراخ گلوله است
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن با حفره های گلوله ای ظاهر می شود

5. We walk through the snow, now pockmarked and honeycombed, towards his barn.
[ترجمه ترگمان]از میان برف ها به راه خود ادامه می دهیم
[ترجمه گوگل]ما از برف عبور می کنیم، در حالیکه در حال چرخش و لانه زنبوری، به طرف انبار خود می رویم

6. One side of Pockmarked Li's face was bruised and swollen.
[ترجمه ترگمان]یک طرف صورتش کبود و ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]یک طرف چهره Pockmarked لی کبود و تورم بود

7. Pockmarked Li and the two women were rather surprised at this.
[ترجمه ترگمان]pockmarked لی و دو زن از این موضوع کمی متعجب شدند
[ترجمه گوگل]Pockmarked لی و دو زن در این مورد شگفت زده نشدند

8. Pockmarked Li and his bullies were roving about the place.
[ترجمه ترگمان]pockmarked و bullies در اطراف محل پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]Pockmarked لی و قلدر خود را ربودن در مورد محل

9. A roar of indignationleapt to Pockmarked Li's lips, but a wave the hand and said imperturbably.
[ترجمه ترگمان]غرشی از indignationleapt به لبه ای Li لی خورد، اما دست تکان داد و با خونسردی گفت:
[ترجمه گوگل]سر و صدای ناامیدی به لب های پیک ماررید لی، اما یک موج دست و گفت: unmurbablyably

10. Half a dozen or more of Pockmarked Li's henchmen stood scattered around the policemen.
[ترجمه ترگمان]در حدود شش یا چند نفر از henchmen لی، در اطراف ماموران پلیس پراکنده بودند
[ترجمه گوگل]نیمی از ده ها یا بیشتر از پیروان Pockmarked لی در اطراف پلیس پراکنده بودند

11. Pockmarked Li had also escaped from the hut, and still had hold of the same girl.
[ترجمه ترگمان]pockmarked لی هم از کلبه فرار کرده بود و هنوز همان دختر را نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]Pockmarked لی همچنین از کلبه فرار کرده بود، و همچنان یک دختر داشت

12. Pockmarked with sulphurous pits, bathed in intense radiation and shaken by constant volcanic eruptions, Io is the fiery hell of the solar system.
[ترجمه ترگمان]pockmarked با حفره های گوگردی که در اشعه شدید غوطه می خورند و با فوران های آتش فشانی ثابت تکان می خورند، دوزخ آتشین منظومه شمسی است
[ترجمه گوگل]Pockmarked با حفره های سولفور، در تابش شدید و در اثر فوران های آتشفشانی ثابت فرو ریختن، Io جهنم آتشین منظومه شمسی است

13. Buildings were pockmarked with bullet holes and shrapnel scars.
[ترجمه ترگمان]Buildings که با سوراخ های گلوله و زخم های گلوله درست شده بودند، آبله گرفته بودند
[ترجمه گوگل]ساختمان ها با سوراخ های گلوله ای و زخم های ضخیم پوشیده شده بودند

14. The metal surface was pockmarked with little holes.
[ترجمه ترگمان]سطح فلز با سوراخ های کوچک pockmarked شده بود
[ترجمه گوگل]سطح فلزی با سوراخ های کوچکی پوشیده شده بود

پیشنهاد کاربران

آبله گون، فردی که صورتش آبله داشته باشد، چال و چوله ی آبله مانند، دارای جای آبله


کلمات دیگر: