کلمه جو
صفحه اصلی

roughshod


معنی : دارای میخ مخصوص، دارای نعل پاشنه دار
معانی دیگر : (اسب) دارای نعل پاشنه دار (برای جلوگیری از لیز خوردن)، دارای می  مخصوص

انگلیسی به فارسی

دارای نعل پاشنه دار، دارای میخ مخصوص


خنده دار، دارای میخ مخصوص، دارای نعل پاشنه دار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
عبارات: ride roughshod over
• : تعریف: shod with horseshoes that have projecting metal points or nails, to prevent slipping.

• equipped with horseshoes that have metal points to prevent slipping (about horses)
if you ride roughshod over someone or their ideas, you completely ignore their suggestions and use your authority to promote your own interests.

مترادف و متضاد

دارای میخ مخصوص (صفت)
roughshod

دارای نعل پاشنه دار (صفت)
roughshod

جملات نمونه

1. ride roughshod over
با خشونت رفتار کردن

2. ride roughshod over
با بی ملاحظگی یا خشونت یا گستاخی رفتار کردن،زیر پا گذاشتن

3. The planning authorities should not ride roughshod over the wishes of local people.
[ترجمه ترگمان]مقامات برنامه ریزی نباید بر خواسته های مردم محلی برتری داشته باشند
[ترجمه گوگل]مقامات برنامه ریزی نباید بر خواسته های مردم محلی سوار شوند

4. He rode roughshod over all opposition to his ideas.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به عقاید خود تاخت و تاز می کرد
[ترجمه گوگل]او در برابر مخالفت با ایده هایش خجالت می کشید

5. The committee rode roughshod over the wishes of the union members.
[ترجمه ترگمان]این کمیته بر خواسته های اعضای اتحادیه سلطه پیدا کرد
[ترجمه گوگل]این کمیته بر خواسته های اعضای اتحادیه خشنود شد

6. We cannot ride roughshod over the concerns of the local community.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم بر نگرانی های جامعه محلی تاخت و تاز کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمیتوانیم در مورد نگرانیهای جامعه محلی برهم بزنیم

7. They accused the government of riding roughshod over parliamentary procedure.
[ترجمه ترگمان]آن ها دولت را به تاخت و تاز در روند پارلمانی متهم کردند
[ترجمه گوگل]آنها دولت را متهم به سوءاستفاده از پروسه مجلس کردند

8. I told them they should be riding roughshod over whoever compiled tha bus and send them to Stavropol Territory right now.
[ترجمه ترگمان]من به آن ها گفتم که آن ها باید نسبت به هر کسی که این اتوبوس را تهیه کرده و آن ها را به منطقه Stavropol برساند، تاخت و تاز کنند
[ترجمه گوگل]من به آنها گفتم که باید به هر کسی که اتوبوس را جمع آوری کرده است، سوار بر آنها شود و آنها را به منطقه استاوروپول ارسال کنند

9. Recent weeks have seen it ride roughshod over ostrich breeders, society con artists, champagne fraudsters and the occasional fallen tycoon.
[ترجمه ترگمان]هفته های اخیر شاهد تاخت و تاز breeders پرورش دهندگان، هنرمندان و هنرمندان کلاه بردارها، کلاه بردارها و the occasional بوده است
[ترجمه گوگل]هفته های اخیر شاهد آن بوده ایم که بر سرپرستاران شترمرغ، هنرمندان جامعه مدنی، کلاهبرداران شامپاین و سرمایه داران غالبا افتاده اند

10. If he thought he could trample roughshod over her plans, just as he pleased, he had a lot to learn.
[ترجمه ترگمان]اگر فکر می کرد می توانست نقشه های او را لگدمال کند، درست همان طور که او خوشحال بود، چیزهای زیادی برای یاد گرفتن داشت
[ترجمه گوگل]اگر او فکر کرد که می تواند بر برنامه هایش خشمگین باشد، به همان اندازه که او خوشحال است، او تا به حال یاد گرفته است

11. Stalin's roughshod treatment of the kulaks.
[ترجمه ترگمان]رفتار Stalin مانند استالین در the
[ترجمه گوگل]رفتار خشن استالین با کولاکها

12. He rode roughshod over all our arguments.
[ترجمه ترگمان]اون همه بحث ها و arguments رو ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]او بر تمام استدلال های ما رنجید

13. Aggressive negotiators run roughshod over opponents with little regard for their counterparts' positions.
[ترجمه ترگمان]مذاکره کنندگان پرخاشگر با توجه به موقعیت همتایان خود نسبت به رقبای خود سلطه نشان می دهند
[ترجمه گوگل]مذاکره کنندگان تهاجمی در برابر مخالفان، با توجه کمی به موقعیت های همتایان خود، به سختی رو به رو هستند

14. Tom seems to ride roughshod over the friends.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که تام از روی دوستاش اخراج می شه
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تام به دوستانش خیانت می کند

15. The government is riding roughshod over the people's rights.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال سلطه بر حقوق مردم است
[ترجمه گوگل]حکومت در برابر حقوق مردم سوءاستفاده می کند

اصطلاحات

ride roughshod over

با بی‌ملاحظگی یا خشونت یا گستاخی رفتار کردن، زیر پا گذاشتن



کلمات دیگر: