کلمه جو
صفحه اصلی

roofed


معنی : سقف دار
معانی دیگر : سقف دار

انگلیسی به فارسی

سقف دار


انگلیسی به انگلیسی

• covered with a roof, having an overhead covering (about a building)
you can use roofed to say what kind of roof a building has.

مترادف و متضاد

سقف دار (صفت)
roofed

جملات نمونه

1. a hut that was roofed with straw
کلبه ای که بام آن از خس و خاشاک بود

2. The shed was roofed with dried straw.
[ترجمه ترگمان]کلبه با پوشال خشکیده و خشکیده پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]سایبان با کاه خشک خشک شده بود

3. The building is roofed entirely with translucent corrugated plastic.
[ترجمه ترگمان]ساختمان به طور کامل با پلاستیک چین دار پوشانده شده است
[ترجمه گوگل]این ساختمان به طور کامل با پلاستیکی موجدار شفاف سقف دارد

4. Their cottage was roofed with green slate.
[ترجمه ترگمان]کلبه آن ها با سقف و رنگ سبز پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]کلبه آنها با تخته سنگ سبز پوشیده شده بود

5. The shopping centre is not roofed over.
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید با سقف پوشیده نشده است
[ترجمه گوگل]مرکز خرید بیش نیست

6. They roofed the house with slates.
[ترجمه ترگمان]با slates سقف خانه را سقف زده بودند
[ترجمه گوگل]آنها خانه را با تخته سنگ سقف گذاشتند

7. The swimming pool will be roofed over in October this year.
[ترجمه ترگمان]این استخر در ماه اکتبر امسال با سقف مواجه خواهد شد
[ترجمه گوگل]استخر شنا در اکتبر سال جاری در سقف قرار خواهد گرفت

8. From the roofed gateway, a paved terrace leads to the Summer Garden past a perfect lawn to the orangery.
[ترجمه ترگمان]از دروازه سقف، یک تراس سنگفرش که به باغ تابستانی منتهی می شود، از یک چمن زار کامل به نارنجستان منتهی می شود
[ترجمه گوگل]از دروازه سقف، یک تراس هموار منجر به باغ چمن زده از یک چمن کامل به اطاق زیرزمینی می شود

9. Later and larger basilicas were roofed with concrete vaults which rested on a few, very large piers.
[ترجمه ترگمان]Later و قصرهای بزرگ با سقف بتونی پوشیده بودند که بر چند ستون بسیار بزرگ قرار داشت
[ترجمه گوگل]بعدها basilicas و بزرگتر با سقف بتونی بتنی که بر روی چندین ویلای بزرگ قرار داشتند سقف گذاشته شد

10. Buildings were consolidated and where necessary roofed, and wall paintings for the first time left in place.
[ترجمه ترگمان]ساختمان ها تحکیم یافتند و در آنجا سقف و نقاشی های دیواری لازم برای اولین بار باقی ماند
[ترجمه گوگل]ساختمان ها با هم انباشته شدند و در صورت لزوم با سقف، و نقاشی های دیواری برای اولین بار در جای خود قرار گرفتند

11. The annexe need not have been roofed, although there was access to it from the main part of the building.
[ترجمه ترگمان]با وجود این که از قسمت اصلی ساختمان به آن دسترسی داشت ساختمانی که به او نیاز داشت سقف نداشت
[ترجمه گوگل]ضمیمه نباید سقف گذاشته شود، گرچه دسترسی به آن از بخش اصلی ساختمان وجود دارد

12. The buildings are still roofed and partly floored, affording an unequalled impression of the residence of a late-medieval landowner.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان ها هنوز سقف دارند و تا حدودی متعجب می شوند، و باعث شد که یک تصویر بینظیر از محل سکونت یک مالک اواخر قرون وسطی ایجاد شود
[ترجمه گوگل]این ساختمان ها هنوز هم سقف و تا حدی کف شده اند که باعث می شود تصور بی نظیری از محل اقامت یک صاحب مالکیت قرون وسطایی پیدا شود

13. The coal and limestone yards shall have a roofed covered area corresponding to the hopper zone and a portion of the materials pile to be transported by conveyor belts to the pulverizer.
[ترجمه ترگمان]کارگاه های ذغال سنگ و سنگ آهک باید یک ناحیه پوشیده از سقف با منطقه قیف داشته باشد و بخشی از توده مواد را باید با نوار نقاله به the حمل کرد
[ترجمه گوگل]مزارع زغال سنگ و سنگ آهک باید یک منطقه تحت پوشش سقف مربوط به منطقه قیف و بخشی از شمع مواد حمل توسط نوار نقاله به pulverizer

14. The brick houses are roofed in red tiles.
[ترجمه ترگمان]خانه های آجری با آجرهای قرمز پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]خانه های آجر در کاشی های قرمز سقف دارند

15. The monastery was square - roofed, austere, with barrack windows.
[ترجمه ترگمان]صومعه با سقف مربعی، تیره رنگ و با پنجره های barrack ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]صومعه مربع - سقف، قهوه ای، با پنجره های باراک

پیشنهاد کاربران

مسقف


کلمات دیگر: