کلمه جو
صفحه اصلی

irreligious


معنی : بی دین، بد کیش
معانی دیگر : لامذهب، غیرمذهبی، ضد مذهبی، دین ستیز، مخالف مذهب

انگلیسی به فارسی

بی دین، بد کیش


بی ربط، بی دین، بد کیش


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: irreligiously (adv.)
(1) تعریف: not practicing or believing in any religion; not motivated by religious considerations or precepts.
متضاد: devout, god-fearing, holy, pious, religious
مشابه: agnostic

(2) تعریف: marked by an absence of, or indifference or hostility toward, religion or religious considerations.
متضاد: religious
مشابه: agnostic, profane

• not religious; anti-religious
an irreligious person does not accept the beliefs of any particular religion, or opposes all religions.

مترادف و متضاد

بی دین (صفت)
ungodly, miscreant, impious, irreligious

بد کیش (صفت)
impious, irreligious

ungodly


Synonyms: agnostic, atheistic, blasphemous, faithless, free-thinking, godless, heathen, iconoclastic, impious, irreverent, pagan, sacrilegious, sinful, unbelieving, undevout, unholy


جملات نمونه

1. he has brought up his children to be irreligious
بچه هایش را غیرمذهبی بار آورده است.

2. This is not to say that Richard was irreligious.
[ترجمه ترگمان]این بدان معنا نیست که ریچارد بی دین است
[ترجمه گوگل]این نیست که بگوییم ریچارد بی ربط بود

3. Yet the irreligious Jinnah wanted two religious states, while the religious Gandhi would countenance only a united secular state.
[ترجمه ترگمان]با این وجود جناح irreligious جناح دو کشور مذهبی را می خواست، در حالی که جنبش مذهبی گاندی تنها یک دولت متحد سکولار را حمایت می کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، جنوا غیر مذهبی خواهان دو کشور مذهبی بود، در حالی که گاندی مذهبی تنها یک دولت سکولار متحد بود

4. He was, in fact, not irreligious.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این بود که او دیگر بی شرف بود
[ترجمه گوگل]در واقع، او غیر مسلمان نبود

5. He had always been irreligious, scoffing good - naturedly at the sky - pilots and their immortality of the soul.
[ترجمه ترگمان]او همیشه بی دین بود و با خوش رویی به آسمان پرواز می کرد - خلبان و جاودانگی روح آن ها
[ترجمه گوگل]او همیشه بی ربط بوده است، خلبانان - خدادادی در آسمان - خلبانان و جاودانگی روحشان

6. If you're a religious woman, give me a irreligious one!
[ترجمه ترگمان]اگر تو یک زن مذهبی هستی، یک کافر به من بده!
[ترجمه گوگل]اگر شما یک زن مذهبی هستید، به من یک بی رحمانه بدهید!

7. To do nothing on behalf of the socially deprived is to him basically irreligious.
[ترجمه ترگمان]هیچ کاری از جانب جامعه محروم از نظر اجتماعی basically نیست
[ترجمه گوگل]برای انجام هیچ کاری از جانب محروم اجتماعی به او اساسا غیر مسلمان است

8. The discovery of a handbill in 1941 witnesses to the seriousness with which Lincoln had to take charges that he was irreligious.
[ترجمه ترگمان]کشف یک اعلان در سال ۱۹۴۱ شاهد جدی بودن آن بود که لینکلن مجبور بود از این اتهام سرپیچی کند که او بی دین است
[ترجمه گوگل]کشف یک اسکناس در سال 1941 شاهد جدی بودن لینکلن بود که اتهاماتی را مبنی بر اینکه او غیر مسلمان بود

9. To be a layman, even to be anticlerical, is not necessarily to be irreligious.
[ترجمه ترگمان]آدم عامی بودن، حتی اگر مخالف روحانیت باشد، لزوما بی دین نیست
[ترجمه گوگل]برای اینکه یک عاملی باشد، حتی ضد کالبدی باشد، لزوما نباید مذهبی باشد

10. Atheism is not anti-God but is strongly opposing any religion that creates the existence of God and use it to corrupt and control the human mind. The atheists reject the existence of God. God does not exist – but they are not necessarily irreligious. They can be believers of any spiritual belief that is not God- based. They are just as ethical and moral as religious believers. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]Atheism ضد خدا نیست بلکه به شدت مخالف هر دینی است که وجود خدا را خلق کرده و از آن برای فاسد کردن و کنترل ذهن انسان استفاده کند The وجود خداوند را رد می کنند خداوند وجود ندارد - اما لزوما بی دین نیستند آن ها می توانند به هر باور معنوی که مبتنی بر خدا نیست، ایمان داشته باشند آن ها به اندازه مومنان مذهبی اخلاقی و اخلاقی هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]بیخدایی ضد خدا نیست، بلکه به شدت مخالف هر دینی است که وجود خدا را ایجاد می کند و از آن برای فساد و کنترل ذهن انسان استفاده می کند خدایان وجود خدا را رد می کنند خدا وجود ندارد - اما آنها لزوما غیر مذهبی نیستند آنها می توانند مؤمن هر اعتقادی معنوی باشند که مبتنی بر خدا نیستند آنها فقط به عنوان اخلاقی و اخلاقی به عنوان معتقدان مذهبی هستند دکتر T P Chia

11. It comes with equal challenge to the religious as to the irreligious.
[ترجمه ترگمان]این مساله با چالشی برابر با مذهب مسیحیت به وجود می آید
[ترجمه گوگل]این مسئله به معنای مساوی با مذهب به عنوان غیر مذهبی است

12. All human nature is divided asinto only two general sides, religious and irreligious.
[ترجمه ترگمان]همه طبیعت بشری به دو جنبه عمومی، مذهبی و بی دین تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]تمام طبیعت بشر به عنوان تنها دو طرف عمومی، مذهبی و غیر مذهبی تقسیم شده است

13. He employs intense and difficult physical movements to stimulate the extreme feelings of self-sacrifice and irreligious piousness.
[ترجمه ترگمان]او از حرکات فیزیکی سخت و سخت برای تحریک احساسات شدید خود گذشتگی و irreligious استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او از حرکات فیزیکی شدید و دشوار استفاده می کند تا تحریک احساسات شدید خود و فداکاری نابخشودنی داشته باشد

He has brought up his children to be irreligious.

بچه‌هایش را غیرمذهبی بار آورده است.


پیشنهاد کاربران

کسی که پیرو هیچ دینی نیست
Atheist/not religious/anti - religious


کلمات دیگر: