کلمه جو
صفحه اصلی

frosted


معنی : یخ زده
معانی دیگر : پوشیده ازشبنم ی  زده، ی  زده، سرمازده

انگلیسی به فارسی

پوشیده ازشبنم یخ زده ،یخ زده ،سرمازده


مات شده، یخ زده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: covered or tipped with ice crystals.

(2) تعریف: frozen or frostbitten.

(3) تعریف: coated or topped with icing, as cake or cookies.

(4) تعریف: given an appearance of frost, as by coating glass with a translucent substance or by coloring ends or strands of hair in a lighter color than the rest of one's hair.

• covered with frost; glazed, having a frostlike appearance (glass); frostbitten; covered with icing (cake); highlighted, tinted or bleached (about hair)
frosted glass has a rough surface that you cannot see through.

مترادف و متضاد

یخ زده (صفت)
frozen, frosted, frosty

جملات نمونه

1. frosted glass
شیشه ی مات

2. our mellons were frosted again
خربزه های ما را دوباره سرما زد.

3. the windows were frosted over during the night
در طول شب برفک پنجره ها را پوشاند.

4. The baker frosted the cake with a mixture of sugar and whites of eggs.
[ترجمه ترگمان]نانوا کیک را با مخلوطی از شکر و سفیده تخم مرغ یخ زده بود
[ترجمه گوگل]بیکر کیک را با مخلوطی از شکر و سفید پوستان تخم مرغ مات کرد

5. The cold has frosted the windows.
[ترجمه ترگمان]سرما پنجره ها را پوشانده است
[ترجمه گوگل]سرد پنجره ها را مالش داده است

6. The fields have frosted up in this wintry morning.
[ترجمه ترگمان]در این صبح زمستانی مزرعه یخ زده بود
[ترجمه گوگل]این زمینه ها در این صبح زمستانی خیس شده است

7. The cook frosted the cake with a mixture of sugar and whites of eggs.
[ترجمه ترگمان]آشپز کیک را با مخلوطی از شکر و سفیده تخم مرغ پوشیده بود
[ترجمه گوگل]کیک کیک با مخلوطی از شکر و سفید پوستان کباب می خورد

8. Moonlight filtered in through the frosted window.
[ترجمه ترگمان]نور مهتاب از پنجره یخ زده وارد شد
[ترجمه گوگل]مهتاب در پنجره ی پنجره ی یخ زده فیلتر شده است

9. He could see the light through the frosted glass.
[ترجمه ترگمان]نور را از میان شیشه های مات یلدا می دید
[ترجمه گوگل]او می تواند نور را از طریق شیشه ماته ببیند

10. Overnight all the windowpanes had frosted over.
[ترجمه ترگمان]تمام پنجره ها یخ زده بودند
[ترجمه گوگل]شبهای تمام پنجره های بسته شده یخ زده بود

11. All the windows frosted up overnight.
[ترجمه ترگمان]تمام پنجره ها یک شبه یخ زده بودند
[ترجمه گوگل]تمام پنجره ها به مدت یک شب ماندند

12. I think the water pipes have frosted up.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم لوله های آب یخ زده باشن
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که لوله های آب خیس شده اند

13. The fields have frosted over in this wintry morning.
[ترجمه ترگمان]در این صبح زمستانی مزرعه یخ زده بود
[ترجمه گوگل]این زمینه ها در این صبح زمستانی خیس شده است

14. The car windscreen frosted over during the night.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل در طول شب یخ زده بود
[ترجمه گوگل]شیشه جلو اتومبیل در طول شب خیس شد

15. Her cocktail glass was frosted with sugar.
[ترجمه ترگمان]لیوان نوشیدنی او یخ زده بود
[ترجمه گوگل]شیشه کوکتل او با شکر مات شده بود

پیشنهاد کاربران

هایلایت شده

( شیرینی و کیک ) خاکه قند پاشیده


کلمات دیگر: