1. He showed great singleness of mind in dealing with the problem.
[ترجمه ترگمان]او در مواجهه با این مشکل به شدت وحدت فکری خود را نشان داد
[ترجمه گوگل]او در برخورد با این مشکل تنها یک ذهنیت بزرگ را نشان داد
2. Well-structured courses prevent the sense of singleness of purpose from being dissipated.
[ترجمه ترگمان]دوره های سازمان یافته از حس وحدت هدف از هدر رفتن جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]دوره های به خوبی سازماندهی شده از حس تکه شدن هدف جلوگیری می کنند
3. Here spoke the man of destiny whose singleness of purpose overrode all other considerations.
[ترجمه ترگمان]در اینجا مردی بود که singleness را در هر ملاحظات دیگر به هم می زد
[ترجمه گوگل]در اینجا مردی از سرنوشتی که انحصار هدف از همه ملاحظات دیگر برتری داشت صحبت کرد
4. Through analyzing the current indication singleness of through signal, a solution to enhance flash signal was brought forward and the possibility of its implementation was illustrated with examples.
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل نشانه جریان واحد از طریق سیگنال، یک راه حل برای افزایش سیگنال فلاش به جلو آورده شد و امکان اجرای آن با مثال ها نشان داده شد
[ترجمه گوگل]از طریق تحلیل یکنواختی نشانگر فعلی از طریق سیگنال، یک راه حل برای افزایش سیگنال فلش به جلو منتهی شد و امکان اجرای آن با نمونه های نشان داده شد
5. Such disc ussive angle is singleness and hasn't system demonstrate.
[ترجمه ترگمان]چنین زاویه ussive disc است و نمایش داده نشده است
[ترجمه گوگل]چنین زاویه ایده آل، یکنواختی است و سیستم را نشان نمی دهد
6. Finally her singleness of aim and her resolution won the day.
[ترجمه ترگمان]بالاخره وحدت هدف و تصمیمش روز به روز به پایان رسید
[ترجمه گوگل]در نهایت تکلیف هدف و تصمیم وی در روز به دست آمد
7. Singleness is not a curse, as God created us to be unique and is worthy.
[ترجمه ترگمان]این یک نفرین نیست، همان طور که خداوند ما را خلق کرد که منحصر به فرد باشیم و ارزش آن را داشته باشیم
[ترجمه گوگل]انسجام لعنت نیست، همانطور که خدا ما را انحصاری کرد و شایسته است
8. Myth Singleness is a waiting period.
[ترجمه ترگمان]افسانه singleness یک دوره انتظار است
[ترجمه گوگل]افسانه Singleness یک دوره انتظار است
9. His plays are characterized by singleness and diversity.
[ترجمه ترگمان]plays با وحدت و تنوع مشخص می شوند
[ترجمه گوگل]نمایشنامه های او با تنوع و تنوع مشخص می شود
10. Because of the singleness and tediousness on representation, the traditional historical documentary lacks of visibility.
[ترجمه ترگمان]به دلیل of و tediousness در نمایش، مستند قدیمی تاریخی فاقد قابلیت دید است
[ترجمه گوگل]به دلیل تنوع و خستگی در نمایندگی، مستند تاریخی سنتی فاقد دید است
11. The singleness of his motives could not be questioned.
[ترجمه ترگمان]و این هم سبب می شد که او را از این کار منصرف کنند
[ترجمه گوگل]انحصار انگیزه هایش نمی تواند مورد سوال قرار گیرد
12. The Atom whirls alone, the epitome of singleness.
[ترجمه ترگمان]اتم به تنهایی می چرخد، خلاصه of
[ترجمه گوگل]آتوم فقط به تنهایی می ماند، مفهوم تکینگی
13. The staff development is constrained by the product singleness.
[ترجمه ترگمان]توسعه کارکنان با واحد product حاصل می شود
[ترجمه گوگل]توسعه کارکنان با تکینگی محصول محدود می شود
14. Third, to center your thought upon it with singleness of purpose.
[ترجمه ترگمان]سوم، مرکز توجه شما در این مورد خاص خودش را هم به نفع خودش انجام می دهد
[ترجمه گوگل]سوم، تمرکز فکر خود را بر روی آن با یکنواختی هدف
15. That resolves the singleness of function andof agility of old system.
[ترجمه ترگمان]این امر وحدت عملکرد و چابکی سیستم قدیمی را حل می کند
[ترجمه گوگل]این یکپارچگی عملکرد و چابکی سیستم قدیمی را حل می کند