(پزشکی) بزرگی غیر طبیعی سر و دست و پا، آکرومگالی، درشت سری، تارک کلانی، طب رشد بیش ازاندازه ء سر و دست و پا در اثر ترشح زیاد غده ء هیپوفیز
acromegaly
(پزشکی) بزرگی غیر طبیعی سر و دست و پا، آکرومگالی، درشت سری، تارک کلانی، طب رشد بیش ازاندازه ء سر و دست و پا در اثر ترشح زیاد غده ء هیپوفیز
انگلیسی به فارسی
(پزشکی) رشد بیش از اندازه سر و دست و پا در اثر ترشح زیاد غده (هیپوفیز)
اکرومگالی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: acromegalic (adj.)
مشتقات: acromegalic (adj.)
• : تعریف: a chronic disease causing abnormal enlargement of the hands, feet, and parts of the face, usu. caused by a tumor of the pituitary gland.
• (pathology) abnormal condition causing enlargement of the bones (in the hands, feet and head)
جملات نمونه
1. It would seem that acromegaly as such does not directly impair gall bladder contraction.
[ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسد که acromegaly به طور مستقیم انقباض مثانه را خراب نمی کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آکرومگالی به طور مستقیم تاثیری در انقباض ضایعات مثانه ندارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آکرومگالی به طور مستقیم تاثیری در انقباض ضایعات مثانه ندارد
2. We found that patients with acromegaly not receiving treatment, were able to contract their gall bladder almost completely after a meal.
[ترجمه ترگمان]ما دریافتیم که بیمارانی با acromegaly که درمان را دریافت نمی کنند، می توانند مثانه شان را تقریبا به طور کامل بعد از یک وعده غذایی قرار دهند
[ترجمه گوگل]ما دریافتیم که بیماران مبتلا به آکرومگالی که درمان را دریافت نکردند، توانستند تقریبا به طور کامل بعد از یک وعده غذا، پروستات را بطور کامل متوقف کنند
[ترجمه گوگل]ما دریافتیم که بیماران مبتلا به آکرومگالی که درمان را دریافت نکردند، توانستند تقریبا به طور کامل بعد از یک وعده غذا، پروستات را بطور کامل متوقف کنند
3. Therefore, increased fasting volumes in patients with acromegaly might be explained by their large body size.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، افزایش حجم ناشتا در بیماران با acromegaly ممکن است با اندازه بزرگ بدن آن ها توضیح داده شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، افزایش حجم ناشتا در بیماران مبتلا به آکرومگالی ممکن است با اندازه بزرگ بدن آنها توضیح داده شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، افزایش حجم ناشتا در بیماران مبتلا به آکرومگالی ممکن است با اندازه بزرگ بدن آنها توضیح داده شود
4. Because acromegaly is uncommon and physical changes occur gradually, it often isn't recognized right away.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تغییرات فیزیکی غیر معمول است و تغییرات فیزیکی به تدریج رخ می دهد، اغلب به درستی شناخته نمی شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که اکرومگالی غیرمعمول است و تغییرات جسمی به تدریج رخ می دهد، اغلب به سرعت تشخیص داده نمی شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که اکرومگالی غیرمعمول است و تغییرات جسمی به تدریج رخ می دهد، اغلب به سرعت تشخیص داده نمی شود
5. Human adults given growth hormone have suffered from acromegaly ( excess bone growth ) and carpal tunnel syndrome.
[ترجمه ترگمان]بزرگسالانی که هورمون رشد داده اند از acromegaly (رشد استخوان بیش از حد)و سندرم تونل carpal رنج برده اند
[ترجمه گوگل]بزرگسالان انسانی که هورمون رشد را دارند، از آکرومگالی (رشد بیش از حد استخوان) و سندرم تونل کارپس رنج می برند
[ترجمه گوگل]بزرگسالان انسانی که هورمون رشد را دارند، از آکرومگالی (رشد بیش از حد استخوان) و سندرم تونل کارپس رنج می برند
6. Patients with central sleep apnea syndrome, hypothyroidism and acromegaly, etc.
[ترجمه ترگمان]بیمارانی با سندروم apnea خواب مرکزی، hypothyroidism و acromegaly و غیره
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به سندرم آپنه مرکزی خواب، کم کاری تیروئید و آکرومگالی و غیره
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به سندرم آپنه مرکزی خواب، کم کاری تیروئید و آکرومگالی و غیره
7. Many patients with acromegaly develop hypopituitarism as a result of the pituitary adenoma itself or therapies such as surgery and radiotherapy.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماران مبتلا به acromegaly در نتیجه غده هیپوفیز و یا درمان ها مانند جراحی و radiotherapy، hypopituitarism را توسعه می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران مبتلا به آکرومگالی، به علت خود آدنوم های هیپوفیز یا درمان هایی نظیر جراحی و پرتودرمانی، هیپوپیویتاریسم را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران مبتلا به آکرومگالی، به علت خود آدنوم های هیپوفیز یا درمان هایی نظیر جراحی و پرتودرمانی، هیپوپیویتاریسم را ایجاد می کنند
8. Lin Xue deficiency: limb pain, dried achene, acromegaly dishes, gangrenous ulcers can be seen, one's healing.
[ترجمه ترگمان]لین Xue: درد عضو، achene خشک، غذاهای acromegaly، زخم gangrenous می تواند دیده شود، یک التیام است
[ترجمه گوگل]درد اندام کمر درد، آخن خشک، ظروف اکرومگالی، زخم های گنگرانی دیده می شود، یکی از درمان ها است
[ترجمه گوگل]درد اندام کمر درد، آخن خشک، ظروف اکرومگالی، زخم های گنگرانی دیده می شود، یکی از درمان ها است
9. Pachydermoperiostosis PDP is a rare disease that may mimic secondary hypertrophic osteoarthropathy or acromegaly.
[ترجمه ترگمان]PDP، یک بیماری نادر است که ممکن است hypertrophic osteoarthropathy یا acromegaly را تقلید کند
[ترجمه گوگل]Pachydermoperiostosis PDP یک بیماری نادر است که ممکن است تقلید استئوآرتروپاتی ثانویه hypertrophic یا acromegaly
[ترجمه گوگل]Pachydermoperiostosis PDP یک بیماری نادر است که ممکن است تقلید استئوآرتروپاتی ثانویه hypertrophic یا acromegaly
10. How come not one of the dozens of doctors — including an endocrinologist — that he saw over the nearly 15 years of interrupted sleep and other symptoms figured out that he had acromegaly?
[ترجمه ترگمان]چطور یکی از ده ها نفر از دکترها - از جمله یک متخصص غدد - که در حدود ۱۵ سال از خواب و علائم دیگر را دید، فهمید که او acromegaly دارد؟
[ترجمه گوگل]یکی از ده ها تن از پزشکان - از جمله یک متخصص غدد درون ریز - نمی دانید که او بیش از 15 سال از خواب قطع شده را دید و سایر نشانه ها نشان داد که او آکرومگالی دارد؟
[ترجمه گوگل]یکی از ده ها تن از پزشکان - از جمله یک متخصص غدد درون ریز - نمی دانید که او بیش از 15 سال از خواب قطع شده را دید و سایر نشانه ها نشان داد که او آکرومگالی دارد؟
11. Pachydermoperiostosis ( PDP ) is a rare disease that may mimic secondary hypertrophic osteoarhropathy or acromegaly.
[ترجمه ترگمان]Pachydermoperiostosis (PDP)یک بیماری نادر است که ممکن است hypertrophic osteoarhropathy یا acromegaly را تقلید کند
[ترجمه گوگل]Pachydermoperiostosis (PDP) یک بیماری نادر است که ممکن است تقلید استئوآرکروپاتی ثانویه hypertrophic یا acromegaly
[ترجمه گوگل]Pachydermoperiostosis (PDP) یک بیماری نادر است که ممکن است تقلید استئوآرکروپاتی ثانویه hypertrophic یا acromegaly
12. Common body cooling, afraid of the cold, pain and intermittent claudication or acromegaly ulcer and gangrene.
[ترجمه ترگمان]سرد کردن بدن، ترس از سرما، درد و زخم متناوب و یا زخم acromegaly و قانقاریا هستند
[ترجمه گوگل]خنک کردن بدن کامل، ترس از سرد شدن، درد و لرزش متناوب یا زخم آکرومگالی و گانگرن است
[ترجمه گوگل]خنک کردن بدن کامل، ترس از سرد شدن، درد و لرزش متناوب یا زخم آکرومگالی و گانگرن است
13. Pigs Tiqu short and short, black hair, white lips and individual acromegaly white.
[ترجمه ترگمان]استفاده از خوک ها، کوتاه و کوتاه، موهای سیاه و لب های سفید و سفید
[ترجمه گوگل]Pigs Tiqu کوتاه و کوتاه، موهای سیاه، لب سفید و آکرومگالی کوچک سفید
[ترجمه گوگل]Pigs Tiqu کوتاه و کوتاه، موهای سیاه، لب سفید و آکرومگالی کوچک سفید
14. The stranger – an endocrinologist – urged Ventura to have tests for acromegaly, a rare disorder involving an excesss of growth hormone, caused by a pituitary gland tumour.
[ترجمه ترگمان]مرد بیگانه که یک متخصص غدد است از ونتورا خواست تا آزمایش هایی برای acromegaly انجام دهد، یک اختلال نادر که شامل an هورمون رشد، ناشی از تومور غده هیپوفیز است
[ترجمه گوگل]غریبه - یک متخصص غدد درون ریز - از ونتورا خواست تا آزمایش های آکرومیگالی، یک اختلال نادر که شامل بیش از حد از هورمون رشد، ناشی از تومور غده هیپوفیز است
[ترجمه گوگل]غریبه - یک متخصص غدد درون ریز - از ونتورا خواست تا آزمایش های آکرومیگالی، یک اختلال نادر که شامل بیش از حد از هورمون رشد، ناشی از تومور غده هیپوفیز است
پیشنهاد کاربران
acromegaly ( دامپزشکی - پاتوبیولوژی )
واژه مصوب: درشتپایانکی
تعریف: بزرگی غیرعادی بخش های پایانی بدن، مانند بینی و آرواره و انگشتان دست و پا
واژه مصوب: درشتپایانکی
تعریف: بزرگی غیرعادی بخش های پایانی بدن، مانند بینی و آرواره و انگشتان دست و پا
کلمات دیگر: