کلمه جو
صفحه اصلی

divaricate


معنی : گریزان، دوشاخه شدن، منشعب شدن، از هم جدا شدن
معانی دیگر : چند شاخه شدن، به چند شاخه یا رشته تقسیم شدن

انگلیسی به فارسی

گریزان، منشعب شدن، دوشاخه شدن، ازهم جدا شدن


تقسیم کردن، منشعب شدن، دوشاخه شدن، از هم جدا شدن، گریزان


انگلیسی به انگلیسی

• branching
branch off; spread apart

مترادف و متضاد

گریزان (صفت)
run away, divaricate, elusive, evasive

دوشاخه شدن (فعل)
bifurcate, divaricate

منشعب شدن (فعل)
branch, divaricate, fork, ramify, furcate

از هم جدا شدن (فعل)
divaricate, disarticulate

جملات نمونه

1. At the end the road divaricated.
[ترجمه ترگمان]در انتهای جاده divaricated
[ترجمه گوگل]در پایان جاده تقسیم شده است

2. In some extent, the cattail fiber has similar divaricate structure with down fiber, and has high hollowness as kapok fiber.
[ترجمه ترگمان]فیبر cattail تا حدودی ساختار divaricate مشابهی با فیبر پایین دارد و hollowness بالایی به عنوان فیبر kapok دارد
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، فیبر Cattail دارای ساختار تقریبا مشابهی با فیبر پایین است و دارای فیبر کاپوک بسیار ضخیم است

3. At this location the two roads divaricate.
[ترجمه ترگمان]در این مکان، این دو جاده divaricate هستند
[ترجمه گوگل]در این محل دو جاده تقسیم می شود

4. Fruiting pedicels thickened, nearly as wide as fruit, divaricate .
[ترجمه ترگمان]fruiting pedicels غلیظ و تقریبا به اندازه میوه، divaricate
[ترجمه گوگل]ساقه های گیاهی ضخیم، تقریبا به اندازه میوه، تقسیم می شوند

5. The two roads divaricate here.
[ترجمه ترگمان]دو جاده divaricate
[ترجمه گوگل]دو جاده در اینجا تقسیم شده است

6. Fruiting pedicels usually divaricate .
[ترجمه ترگمان]fruiting pedicels معمولا divaricate
[ترجمه گوگل]ساقه های گیاهی معمولا تقسیم می شوند

7. Fruiting pedicels slender or thickened and nearly as wide as fruit, erect, ascending, divaricate, or reflexed.
[ترجمه ترگمان]fruiting باریک و باریک و باریک و تقریبا به اندازه میوه، راست و راست، ascending، divaricate و reflexed
[ترجمه گوگل]ساقه های گیاهی باریک یا ضخیم و تقریبا به اندازه میوه، صاف، صعودی، تقریبا دو طرفه و یا بازتابیده می شوند


کلمات دیگر: