کلمه جو
صفحه اصلی

doldrums


معنی : افسردگی، منطقه رکود، منطقه ارامگان استوایی
معانی دیگر : خمودی، رکود، درجامانی، ایستایی، کسادی، سکون، (بخشی از نواحی حاره ای اقیانوس ها که کم باد و آرام بوده و در قدیم کشتی های بادی در آنجا با سختی حرکت می کردند) سکون استوایی، سکوت

انگلیسی به فارسی

(جغرافیا) منطقه آرامگان استوایی، سکوت، افسردگی، منطقه رکود


دلتنگی ها، افسردگی، منطقه رکود، منطقه ارامگان استوایی


انگلیسی به انگلیسی

• boredom, dismal mood, depression; area of calm winds around the equator; inactivity, stagnation, idleness
if an area of activity is in the doldrums, nothing new or exciting is happening.

مترادف و متضاد

افسردگی (اسم)
depression, gloom, melancholia, freeze, congelation, oppression, dumps, doldrums, dejection

منطقه رکود (اسم)
doldrums

منطقه ارامگان استوایی (اسم)
doldrums

depression


Synonyms: apathy, black mood, blahs, blue funk, blues, boredom, bummer, dejection, disinterest, dismals, downer, dullness, dumps, ennui, funk, gloom, inactivity, indifference, inertia, lassitude, letdown, listlessness, malaise, mopes, slump, stagnation, stupor, tedium, torpor, yawn


Antonyms: elation, gladness, glee, happiness, joy


جملات نمونه

1. (be) in the doldrums
آرام و افسرده،دل مرده،کساد،کم رواج

2. he seems to be in the doldrums today
امروز خیلی افسرده به نظر می رسد.

3. the oil market is in the doldrums
بازار نفت کم رواج است.

4. He's been in the doldrums ever since she left him.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که او را ترک کرده، از اینجا رفته
[ترجمه گوگل]او از زمانی که او را ترک کرده بود، در معرض خستگی بوده است

5. The property market has been in the doldrums for months.
[ترجمه ترگمان]بازار املاک ماه ها است که در the
[ترجمه گوگل]بازار املاک برای چند ماه در معرض دشوار بوده است

6. The industry remains in the doldrums, according to official figures out today.
[ترجمه ترگمان]طبق آمار رسمی، این صنعت در منطقه رکود مانده است
[ترجمه گوگل]طبق آمار رسمی امروز، این صنعت در معرض خستگی قرار دارد

7. Fay is in the doldrums today.
[ترجمه ترگمان]فی امروز در the است
[ترجمه گوگل]فای امروز در معرض خستگی است

8. Her career was in the doldrums during those years.
[ترجمه ترگمان]در آن سال ها شغل او در the بود
[ترجمه گوگل]در طول آن سالها، حرفه او در معرض خستگی بود

9. The economy is in the doldrums.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد در حال رکود است
[ترجمه گوگل]اقتصاد در معرض تردید است

10. The bond market normally revives after the summer doldrums.
[ترجمه ترگمان]بازار اوراق قرضه به طور معمول بعد از رکود تابستانی دوباره احیا می شود
[ترجمه گوگل]بازار اوراق بهادار معمولا پس از تابستان های تابستان احیا می شود

11. Beat the summer doldrums by spending a day at the zoo.
[ترجمه ترگمان]با گذراندن یک روز در باغ وحش، رکود تابستان را زیر پا بگذارید
[ترجمه گوگل]با یک روز در باغ وحش گذراندن روزهای تعطیل تابستان را ببوسید

12. With the computer business still in the doldrums, Ahmadi quit that to help his wife run the hair accessory business.
[ترجمه ترگمان]احمدی با تجارت کامپیوتر هنوز در the، از این کار دست کشید تا به همسرش کمک کند تجارت لوازم جانبی مو را اداره کند
[ترجمه گوگل]احمدی با کسب و کار کامپیوتر هنوز در معرض کمبود است که به کمک همسرش به کسب و کار لوازم جانبی مو کمک کرد

13. With stock and bond markets in the doldrums, their trading operations have been badly hit.
[ترجمه ترگمان]با بازار سهام و اوراق قرضه در the، عملیات تجاری آن ها به شدت مورد اصابت قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در بازار سهام و اوراق قرضه در معامله، معاملات تجاری آنها به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است

He seems to be in the doldrums today.

امروز خیلی افسرده به نظر می‌رسد.


The oil market is in the doldrums.

بازار نفت کم رواج است.


اصطلاحات

(be) in the doldrums

آرام و افسرده، دل‌مرده، کساد، کم‌رواج


پیشنهاد کاربران

رکود، کسادی, used often to describe a slump in economy
A period of inactivity, depression, boredom, stagnant
a popular nautical term and refers to an equatorial region near Atlantic ocean with windless waters and can stuck sailing ships for weeks
The current economic doldrums
the summer doldrums= the hot, lazy days of summer.
With the local economy in the doldrums, except for farming, casual workers are heading for a prolonged period of underemployment and hunger.



کلمات دیگر: