1. plight one's troth
1- (در اصل) عهد کردن،قول دادن 2- نامزدکردن (برای زناشویی)،قول ازدواج دادن
2. People troth all over town buy tickets for a tour through the homes of five or six citizens.
[ترجمه ترگمان]مردم در سراسر شهر از طریق خانه های پنج یا شش شهروند بلیط می خرند
[ترجمه گوگل]مردم در سرتاسر شهر در حال خرید بلیط برای تور از طریق خانه های پنج یا شش شهروند هستند
3. I wonder by my troth, what thou and I Did, till we loved?
[ترجمه ترگمان]نمی دانم که تو و من تا موقعی که دوستش داشتیم، چه کردیم؟
[ترجمه گوگل]من از اینکه عصبانی هستم چه می گوییم و چه می کردیم تا زمانی که دوست داشتیم؟
4. You should never give any troth!
[ترجمه ترگمان]تو هرگز نباید از این کار دست بکشی!
[ترجمه گوگل]شما هرگز نباید به هر دلیلی!
5. Books are our teachers . They teach us troth, science, literature, and philosophy of life.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها معلمان ما هستند آن ها به ما، علم، ادبیات، و فلسفه زندگی آموزش می دهند
[ترجمه گوگل]کتاب ها معلمان ما هستند آنها به ما آموزش و پرورش، علم، ادبیات و فلسفه زندگی را آموزش می دهند
6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
7. In troth, recently the bad news about teachers happened continually; even some teachers were hit by students.
[ترجمه ترگمان]در این مراسم، اخیرا خبره ای بد در مورد معلمان به طور مداوم اتفاق افتاد؛ حتی برخی از معلمان نیز تحت تاثیر دانش آموزان قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]به زودی، اخیرا خبر بد درباره معلمان به طور مداوم اتفاق افتاده است؛ حتی برخی از معلمان توسط دانش آموزان تحت تاثیر قرار گرفتند
8. Desdemona. In troth, I think thou wouldst not.
[ترجمه ترگمان]دزد مونا به نظر من تو می خواهی این کار را بکنی
[ترجمه گوگل]دزدمونا در ضمن، من فکر می کنم نمی تونم
9. In troth I think she would.
[ترجمه ترگمان]به گمان من این کار را خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در ضمن من فکر می کنم او می خواهد
10. Have you satisfied yourself of the troth of the report?
[ترجمه ترگمان]آیا از این گزارش کام لا راضی هستی؟
[ترجمه گوگل]آیا خود را از این گزارش رضایت دارید؟
11. I believe that troth and justice are fundamental to an enduring social order.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که عدالت و عدالت برای یک نظم اجتماعی پایدار اساسی هستند
[ترجمه گوگل]من معتقدم که عصبانیت و عدالت برای یک نظم اجتماعی پایدار ضروری است
12. Will I give thee it: Troth.
[ترجمه ترگمان]من آن را به تو خواهم داد: troth
[ترجمه گوگل]آیا من آن را به شما خواهم داد؟
13. The importance of the Troth and Credit the to the Civilization in material, first it can support the credit institution.
[ترجمه ترگمان]اهمیت of و اعتبار بخشیدن به تمدن در مواد اولیه، ابتدا می تواند از موسسه اعتباری پشتیبانی کند
[ترجمه گوگل]اهمیت قلعه و اعتبار به تمدن در مواد، ابتدا می تواند از موسسه اعتباری حمایت کند
14. She has no intention of plighting her troth at the moment.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه به هیچ وجه قصد این کار را ندارد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر قصد ندارد از او غفلت کند
15. They plighted their troth for the rest of their days.
[ترجمه ترگمان]بقیه روز به عقد ازدواج خود ادامه دادند
[ترجمه گوگل]آنها در طول بقیه روزهای خود را برای خود نگه داشتند