کلمه جو
صفحه اصلی

troth


معنی : پیمان، نامزدی، وفاداری، سرسپردگی، نامزد کردن، نامزد، راستی، وفا، از روی ایمان
معانی دیگر : (قدیمی)، صداقت (بیشتر به این صورت: به راستی، واقعا in troth)، قول، تعهد، براستی

انگلیسی به فارسی

وفا، وفاداری، پیمان، نامزد کردن، راستی،براستی، از روی ایمان، نامزدی


سرزنش، نامزد، سرسپردگی، وفا، وفاداری، پیمان، نامزد کردن، راستی، از روی ایمان، نامزدی


انگلیسی به انگلیسی

• (archaic) faithfulness, fidelity; truth; promise (e.g. betrothal)

مترادف و متضاد

پیمان (اسم)
hand, accord, agreement, covenant, contract, treaty, pact, promise, concord, compact, oath, vow, faith, troth, league

نامزدی (اسم)
affiance, nomination, candidacy, engagement, betrothal, candidature, trothplight, candidate ship, troth, espousal

وفاداری (اسم)
loyalty, camaraderie, allegiance, fidelity, fealty, constancy, troth

سرسپردگی (اسم)
surrender, loyalty, allegiance, devotion, fidelity, commitment, faithfulness, troth, capitulation, committal

نامزد کردن (اسم)
troth

نامزد (اسم)
candidate, troth

راستی (اسم)
integrity, veracity, truth, verity, fidelity, verticality, sooth, troth, probity, rectitude

وفا (اسم)
troth

از روی ایمان (اسم)
troth

جملات نمونه

1. plight one's troth
1- (در اصل) عهد کردن،قول دادن 2- نامزدکردن (برای زناشویی)،قول ازدواج دادن

2. People troth all over town buy tickets for a tour through the homes of five or six citizens.
[ترجمه ترگمان]مردم در سراسر شهر از طریق خانه های پنج یا شش شهروند بلیط می خرند
[ترجمه گوگل]مردم در سرتاسر شهر در حال خرید بلیط برای تور از طریق خانه های پنج یا شش شهروند هستند

3. I wonder by my troth, what thou and I Did, till we loved?
[ترجمه ترگمان]نمی دانم که تو و من تا موقعی که دوستش داشتیم، چه کردیم؟
[ترجمه گوگل]من از اینکه عصبانی هستم چه می گوییم و چه می کردیم تا زمانی که دوست داشتیم؟

4. You should never give any troth!
[ترجمه ترگمان]تو هرگز نباید از این کار دست بکشی!
[ترجمه گوگل]شما هرگز نباید به هر دلیلی!

5. Books are our teachers . They teach us troth, science, literature, and philosophy of life.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها معلمان ما هستند آن ها به ما، علم، ادبیات، و فلسفه زندگی آموزش می دهند
[ترجمه گوگل]کتاب ها معلمان ما هستند آنها به ما آموزش و پرورش، علم، ادبیات و فلسفه زندگی را آموزش می دهند

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

7. In troth, recently the bad news about teachers happened continually; even some teachers were hit by students.
[ترجمه ترگمان]در این مراسم، اخیرا خبره ای بد در مورد معلمان به طور مداوم اتفاق افتاد؛ حتی برخی از معلمان نیز تحت تاثیر دانش آموزان قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]به زودی، اخیرا خبر بد درباره معلمان به طور مداوم اتفاق افتاده است؛ حتی برخی از معلمان توسط دانش آموزان تحت تاثیر قرار گرفتند

8. Desdemona. In troth, I think thou wouldst not.
[ترجمه ترگمان]دزد مونا به نظر من تو می خواهی این کار را بکنی
[ترجمه گوگل]دزدمونا در ضمن، من فکر می کنم نمی تونم

9. In troth I think she would.
[ترجمه ترگمان]به گمان من این کار را خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در ضمن من فکر می کنم او می خواهد

10. Have you satisfied yourself of the troth of the report?
[ترجمه ترگمان]آیا از این گزارش کام لا راضی هستی؟
[ترجمه گوگل]آیا خود را از این گزارش رضایت دارید؟

11. I believe that troth and justice are fundamental to an enduring social order.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که عدالت و عدالت برای یک نظم اجتماعی پایدار اساسی هستند
[ترجمه گوگل]من معتقدم که عصبانیت و عدالت برای یک نظم اجتماعی پایدار ضروری است

12. Will I give thee it: Troth.
[ترجمه ترگمان]من آن را به تو خواهم داد: troth
[ترجمه گوگل]آیا من آن را به شما خواهم داد؟

13. The importance of the Troth and Credit the to the Civilization in material, first it can support the credit institution.
[ترجمه ترگمان]اهمیت of و اعتبار بخشیدن به تمدن در مواد اولیه، ابتدا می تواند از موسسه اعتباری پشتیبانی کند
[ترجمه گوگل]اهمیت قلعه و اعتبار به تمدن در مواد، ابتدا می تواند از موسسه اعتباری حمایت کند

14. She has no intention of plighting her troth at the moment.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه به هیچ وجه قصد این کار را ندارد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر قصد ندارد از او غفلت کند

15. They plighted their troth for the rest of their days.
[ترجمه ترگمان]بقیه روز به عقد ازدواج خود ادامه دادند
[ترجمه گوگل]آنها در طول بقیه روزهای خود را برای خود نگه داشتند

پیشنهاد کاربران

faith or loyalty when pledged in a solemn agreement or undertaking.
وفا یا صداقتی که در یک توافق یا پیمان رسمی تعهد شده است.



کلمات دیگر: