کلمه جو
صفحه اصلی

ruff


معنی : پرخاش، تکبر، تاه کردن، چروک کردن
معانی دیگر : (سده های 16 و 17 - مردانه و زنانه) یقه ی چین دار، (حلقه ای از پر یا پشم با رنگ یا طول متفاوت که بر گردن جاندار روییده است) طوق، طوقی، پر چنبر، پشم چنبر، یال، (بازی های با ورق) خال آتو بازی کردن (رجوع شود به: trump)، (جانور شناسی) پرچ خال دار (ماهی کوچک آب شیرین به نام acerina cernua - بومی اروپا - ruffe هم می نویسند)، ruffe یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61 و ‡1 میلادی، غرور، ناهموار کردن

انگلیسی به فارسی

(دور گردن پرنده) طوق


یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی


(ورق‌بازی) خال بازی را مشخص کردن، حکم تعیین کردن


رفع، پرخاش، تکبر، چروک کردن، تاه کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: ruffed (adj.)
(1) تعریف: a high, round, stiff collar of pleated or ruffled fabric worn by men and women in the sixteenth and seventeenth centuries.

(2) تعریف: a distinctively marked fringe or collar of hair, fur, or feathers around the neck of an animal or bird.

(3) تعریف: a species of sandpiper found in Europe and Asia, the male of which exhibits a collar of erectile feathers during mating season.

• play trump on (in a card game)
act of playing a trump card; type of old card game (similar to whist)
fancy high and frilled collar (worn during the 16th and 17th centuries); (zoology) ring of feathers or neck hair around the neck of a bird or mammal; type of sandpiper with elaborate ruff
a ruff is a stiff strip of cloth or other material with many small folds in it, which was worn round the neck in former times.
a ruff is also a thick band of feathers or fur round the neck of a bird or animal.

مترادف و متضاد

پرخاش (اسم)
abuse, ruff, quarrel, invective

تکبر (اسم)
ruff, arrogance, affectation, pride, insolence, height, ruffle, turgescence

تاه کردن (فعل)
ruff, fold, ruffle, ply, lap

چروک کردن (فعل)
shrink, ruff, ruffle, pucker

جملات نمونه

1. Clean bright bubbles form a frilly ruff around my neck.
[ترجمه ترگمان]حباب های درخشان درخشان، یقه چین دار پوشانده شده دور گردنم را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]حباب های روشن منحصر به فرد یک گرد و خاکی بر روی گردن ایجاد می کنند

2. Among the other clients Ruff has represented in private practice are Sen.
[ترجمه ترگمان]در میان سایر مشتریان، ruff نیز در مطب خصوصی نماینده دارند
[ترجمه گوگل]در میان مشتریان دیگر، Ruff در فعالیت های خصوصی نمایندگی سن است

3. Kolender and Ruff also berate Roache for selling confiscated guns to auctioneers for resale, against the wishes of county supervisors.
[ترجمه ترگمان]Kolender و ruff همچنین Roache را به خاطر فروش تفنگ های بازداشت شده به مزایده گران برای فروش مجدد، برخلاف خواست ناظران شهرستان سرزنش کردند
[ترجمه گوگل]کلندر و روف همچنین Roache را برای فروش اسلحه های مصادره شده به حراجچین ها برای فروش مجدد، در برابر خواسته های ناظران ناحیه ای متهم کردند

4. Charles Ruff, a Ciba-Geigy salesman based in Charlotte, regularly runs lunch-hour training sessions for veterinarians.
[ترجمه ترگمان]چارلز ruff، یک فروشنده Ciba - Geigy مستقر در شارلوت، به طور منظم جلسات تمرین ساعت ناهار برای دامپزشکان را برگزار می کند
[ترجمه گوگل]چارلز روف، یک فروشنده Ciba-Geigy مستقر در شارلوت، به طور منظم جلسات آموزشی ناهار را برای دامپزشکان اجرا می کند

5. Roache and Kolender dismiss Ruff as a well-spoken and nice man who lacks the management experience to be sheriff.
[ترجمه ترگمان]Roache و Kolender ruff را به عنوان یک مرد خوب صحبت می کنند که فاقد تجربه مدیریتی برای کلانتر است
[ترجمه گوگل]روح و کولندر رف را به عنوان یک مرد خوب صحبت می کند و خوب است که تجربه مدیریت را به عنوان کلانتر از دست ندهد

6. That manoeuvre might lead to a diamond ruff for West at trick two, but even that is unlikely to prove fatal.
[ترجمه ترگمان]این مانور ممکن است منجر به یک یال الماس در غرب در ساعت دو شود، اما بعید به نظر می رسد که این حرکت مرگبار باشد
[ترجمه گوگل]این مانور ممکن است باعث شود که الماس برای غرب به دو ترفند برسد، اما حتی بعید است که کشنده باشد

7. No Elizabethan dandy ever sported a finer ruff.
[ترجمه ترگمان]در دوران ملکه الیزابت هیچ سر و کله اش پیدا نمی شد
[ترجمه گوگل]هیچ Elizabethan dandy تا به حال یک رفع ظریف تر

8. Bare yellow skin on head and throat, ruff shaggy, bill much slenderer than other vultures.
[ترجمه ترگمان]پوست زردش روی سر و گردن، موهای دم اسبی، بیل خیلی slenderer از لاش خور دیگر است
[ترجمه گوگل]پوست زرد را بر روی سر و گلو بپوشانید، سفت و محکم، لایحه بسیار لاغرتر از سایر شربت ها

9. Ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff!
[ترجمه ترگمان]یقه گرد و گشاد، یقه گرد و آهاردار ruff، یقه گرد و آهاردار ruff را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]Ruff رفع ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff!

10. Seven ruff, without as yet their elaborate courtship adornments, fed at the northern tip of a tyke.
[ترجمه ترگمان]هفت بار یقه آهاردار، بدون این که تزئینات مربوط به دوران نامزدی آن ها را ببیند، از نوک شمالی یک دادلی تغذیه شد
[ترجمه گوگل]هفت رفع، بدون درنظرگرفتن دکوراسیون های دلسوزانه و دقیقشان، در نوک شمالی یک خلسه تغذیه می کنند

11. Ruff supervises a staff of more than 200 lawyers.
[ترجمه ترگمان]ruff بر کارکنان بیش از ۲۰۰ وکیل نظارت دارد
[ترجمه گوگل]Ruff نظارت بر کارکنان بیش از 200 وکیل دارد

12. He's smart to ruff a spade at trick one.
[ترجمه ترگمان]او باهوش است که یک بیل را در یکی از آن ها امتحان کند
[ترجمه گوگل]او هوشمند است تا یک حیاط را در یک حقه بازی کند

13. Ruff was a mild-mannered man who had been wheelchair-bound for most of his life.
[ترجمه ترگمان]تکبر مرد ملایمی بود که بیشتر عمرش را روی ویلچر نشسته بود
[ترجمه گوگل]رف یک مرد خفیف بود که برای بیشتر عمر خود در صندلی چرخدار بود

14. Ms Ruff - O'Herne said she was appalled by the advertisement.
[ترجمه ترگمان]خانم ruff - ای هرن گفت که او از تبلیغات ترسیده بود
[ترجمه گوگل]خانم راف - اوهرن گفت که از تبلیغاتش ناامید شده است


کلمات دیگر: