1. The black pigs rootled for filth.
[ترجمه ترگمان] خوک سیاه برای کثافت کار می کنه
[ترجمه گوگل]خوک های سیاه و سفید برای ربوده شدن
2. Qiu Qijing's Great Migration Series is to rootle the basic status of human life from the standpoint and the angle of realism.
[ترجمه ترگمان]مجموعه مهاجرت بزرگ Qiu Qijing قرار است وضعیت اصلی زندگی انسان را از دیدگاه و زاویه رئالیسم بررسی کند
[ترجمه گوگل]سری مهاجرت بزرگ Qiu Qijing به ریشه در وضعیت اساسی زندگی انسان از منظر و زاویه واقع گرایی است
3. Thousands of individuals undertake rootle to same individual from different approach, can harvest all information about a person very quickly.
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر از افراد مختلف از رویکرد متفاوتی متعهد می شوند و می توانند همه اطلاعات را در مورد یک فرد بسیار سریع برداشت کنند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر از روانکاوی به یک فرد از رویکرد متفاوت می گیرند، می توانند تمام اطلاعات مربوط به یک فرد را بسیار سریع برداشت کنند
4. People believe that pigs are dirty animals because they rootle about in the mud for their food.
[ترجمه ترگمان]مردم بر این باورند که خوک ها حیوانات کثیفی هستند، چون در گل و لای برای غذای خود پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]مردم بر این باورند که خوک ها حیوانات کثیف هستند زیرا در غذای آنها ریشه می کنند
5. It is a kind of carrying on of Zhoushan marine culture to rootle the connotation of seafood culture.
[ترجمه ترگمان]این نوعی از حمل و نقل فرهنگ دریایی Zhoushan است تا معنای فرهنگ غذاهای دریایی را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]این یک نوع از پرورش فرهنگ دریایی Zhoushan به ریشه کن کردن کانون توجه فرهنگ دریایی است