کلمه جو
صفحه اصلی

mullah


معنی : ملا، اخوند
معانی دیگر : فارسی ملا

انگلیسی به فارسی

(فارسی) ملا، اخوند


ملا، اخوند


انگلیسی به انگلیسی

• teacher or learned man of the sacred islamic law; regional judge (turkish)

مترادف و متضاد

ملا (اسم)
clergyman, mullah

اخوند (اسم)
mullah

جملات نمونه

1. Both brothers followed the family tradition and became mullahs.
[ترجمه ترگمان]هر دو برادر از سنت خانواده پیروی کردند و به روحانیون تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]هر دو برادر به دنبال سنت خانوادگی و تبدیل شدن به ملاها بودند

2. Thus the mullahs can legitimately incite revolution, and since the seventh century they have done so.
[ترجمه ترگمان]بنابراین روحانیون می توانند به طور قانونی انقلاب را تحریک کنند و از قرن هفتم این کار را انجام داده اند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، آخوندها می توانند انقلاب را قانونی تحریک کنند و از قرن هفتم نیز این کار را کرده اند

3. S. policy drives the mullahs up the wall.
[ترجمه ترگمان]این سیاست جنوبی روحانیون را به بالای دیوار کشانده است
[ترجمه گوگل]سیاست سلاطین، ملاها را به سمت دیوار راه میاندازد

4. The Mullahs nest great battle with the Shah came over his White Revolution in the early 1960's.
[ترجمه ترگمان]نبرد بزرگ ملاها با شاه در اوایل دهه ۱۹۶۰ بر سر انقلاب سفید او رخ داد
[ترجمه گوگل]ملاقات نبرد بزرگ با شاه در اوایل دهه 1960 بر انقلاب سفید او اعمال شد

5. The mullahs were no better at curing characteristic third world socio-economic ills than the secular regimes they despised.
[ترجمه ترگمان]روحانیون در درمان مشکلات اجتماعی - اقتصادی جهان نسبت به رژیم های سکولار که تحقیر می کردند، بهتر نبودند
[ترجمه گوگل]ملاها در درمان علائم اجتماعی و اقتصادی خاص جهان سوم، بهتر از رژیم های سکولار نیستند که از آنها نفرت داشتند

6. His luxuriant beard was red: he was Banda's mullah.
[ترجمه ترگمان]ریش انبوه او قرمز بود: ملا با ندا بود
[ترجمه گوگل]ریش شدید او قرمز بود: او ملاله باند بود

7. The Mullahs remained a dominant influence until the twentieth century when the Pahlavis attempted to curb them.
[ترجمه ترگمان]ملاها نفوذ عمده خود را تا قرن بیستم داشتند که the تلاش کرد آن ها را مهار کند
[ترجمه گوگل]ملا ها تا قرن بیستم زمانی که پهلوی تلاش کرد آنها را متوقف کند نفوذ غالب داشت

8. "The Only Solution Is Jihad Against the Invaders," says one. "Mullah Omar Is a Dagger Raised to Strike Each Occupier," says another.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر می گوید: \"راه حل، جهاد علیه the است،\" ملا عمر یک Dagger است که برای حمله به هر occupier بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]یکی گفت: 'تنها راه حل جهاد علیه مهاجمان است ' یکی دیگر می گوید: «ملا عمر یک کرگدن است که به هر زبانی حمله می کند

9. The Afghan government says Mullah Muhammad Omar, the Taliban leader, is based in Quetta, the capital of Baluchistan.
[ترجمه ترگمان]دولت افغانستان می گوید ملا محمد عمر، رهبر طالبان، در کویته، مرکز بلوچستان مستقر است
[ترجمه گوگل]دولت افغانستان می گوید ملا محمدعمر، رهبر طالبان در کویته، پایتخت بلوچستان مستقر است

10. Once a week, download Mullah Omar and his posse of theocrats spittin' mad chatter from their hideout in the mountains near Tora Bora.
[ترجمه ترگمان]هفته ای یک بار ملا عمر و گروهی از theocrats spittin را از مخفیگاه خود در کوهستان های نزدیک تورا بورا دانلود می کنند
[ترجمه گوگل]یک بار در هفته، ملا عمر و اشخاصی که از تئاتریت های تئاتریت محروم شده اند، گریه می کنند از مخفیگاه خود در کوه های نزدیک تورا بورا

11. He couldn't talk to the Taliban leader Mullah Mohammed Omar, he said, because he couldn't be found and neither could the Taliban Council.
[ترجمه ترگمان]او گفت که او نمی تواند با ملا محمد عمر رهبر طالبان صحبت کند، زیرا او نتوانسته است پیدا شود و نه شورای طالبان
[ترجمه گوگل]او گفت که او نمیتواند با ملا محمد عمر رهبر طالبان صحبت کند، زیرا او نمیتواند شورای طالبان را پیدا کند و یا آن را نپذیرد

12. There's also Mullah Khaqsar who used to execute the writ of the Taliban.
[ترجمه ترگمان]ملا Khaqsar هم وجود دارد که برای اعدام حاکمیت طالبان استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]همچنین ملا خاقسر که از حکم طالبان اجتناب کرد، وجود دارد

13. The supreme Taliban leader, Mullah Mohammad Omar, made the city his headquarters when the Taliban came to power in 199
[ترجمه ترگمان]ملا محمد عمر، رهبر عالی طالبان، در زمانی که طالبان در ۱۹۹ راس قدرت قرار گرفت، این شهر را مقر خود قرار داد
[ترجمه گوگل]رهبر برجسته طالبان، ملا محمد عمر، زمانی که طالبان در سال 199 به قدرت رسید، این شهر را به عنوان مرکز خود درآورد

14. Nominally, all the councils look to Mullah Omar for guidance. In reality each province and district has its own dynamics.
[ترجمه ترگمان]با این حال، همه شوراها برای هدایت به ملا عمر نگاه می کنند در واقع هر استان و ناحیه پویایی خود را دارد
[ترجمه گوگل]به صورت ذاتی، تمام شوراها به ملاعمر برای هدایت نگاه می کنند در واقع هر استان و منطقه دارای پویایی خود است

15. You are right that Seurat Mullah?
[ترجمه ترگمان]حق با تو است، Seurat؟
[ترجمه گوگل]درست است که مورا سارا؟


کلمات دیگر: