کلمه جو
صفحه اصلی

doit


معنی : تکه، قطعه، پشیز، پول سیاه
معانی دیگر : سکه ی کوچک و کم ارزش هلندی

انگلیسی به فارسی

انجام دهید، پشیز، پول سیاه، قطعه، تکه


پشیز، پول سیاه، قطعه، تکه


انگلیسی به انگلیسی

• thing of small value; small piece of money; cheap coin; old small copper dutch coin first issued in the 17th century

مترادف و متضاد

تکه (اسم)
slice, lump, bit, whit, tailing, portion, gob, lot, fragment, item, patch, piece, dab, chunk, morsel, shred, nub, slab, cantle, scrap, doit, dribblet, loaf, ort, smidgen, nubble, pane

قطعه (اسم)
section, tract, lump, bit, part, share, portion, lot, passage, stretch, fragment, segment, mainland, block, panel, piece, goblet, dab, bloc, plank, slab, plat, plot, doit, internode, nugget, pane, snip

پشیز (اسم)
copper coinage, doit, stiver

پول سیاه (اسم)
doit

جملات نمونه

1. In prior examples, we always used the same doIt() name to define specializations of the generic function doIt().
[ترجمه ترگمان]در مثال های قبلی، ما همیشه از یک نام doit برای تعریف تخصص های کارکرد عمومی استفاده کردیم ()
[ترجمه گوگل]در نمونه های قبلی، ما همیشه از همان نام doIt () برای تعریف تخصص از عملکرد عمومی doIt () استفاده کردیم

2. I don't care a doit what he does.
[ترجمه ترگمان]من اهمیتی نمی دم که اون چی کار می کنه
[ترجمه گوگل]من اهمیتی نمی دهم که او چه کاری انجام دهد

3. Il attaque la politique de Napoleon III et doit, en 185 quitter la France pendant vingt ans.
[ترجمه ترگمان]< Number > ۲ < \/ Number > \"< Number > ۱ < \/ Number >\" < Number > ۱ < \/ Number > \"< Number > ۱ < \/ Number >\" < Number > ۱ < \/ Number > \"< Number > ۱ < \/ Number >\" < Number > ۱ < \/
[ترجمه گوگل]ناپلئون سومین و مهمترین اثر انگلیس در فرانسه است

4. Quel que soit ton m é tier, on doit te respecter.
[ترجمه ترگمان]هر یک از این دو روش را می توان به روش doit (soit)نشان داد
[ترجمه گوگل]در صورت تمایل می توانید از یک لایه استفاده کنید

5. Lend you a crown with this as security? cried Sherlock, Why, it not worth a doit.
[ترجمه ترگمان]به شما به عنوان وثیقه به شما کمک کند؟ شرلوک فریاد زد: چرا، این به پشیزی ارزش ندارد
[ترجمه گوگل]این به عنوان امنیت تاج را با شما به ارمغان می آورد؟ شرلوک فریاد زد، چرا، ارزش نداری

6. Dan: Draw more power from your hips ! Got that? Let's doit!
[ترجمه ترگمان]! نیروی بیشتری از your بکش فهمیدی؟ ! باید بریم
[ترجمه گوگل]دن: قدرت بیشتری از لب های خود بکشید! گرفتش؟ بیایید کاری انجام دهیم

7. There aint a thing left here, ' said Merry, still feeling round among the bones, not a copper doit nor a baccy box.
[ترجمه ترگمان]مری که هنوز در میان استخوان ها احساس می کرد گفت: اینجا چیزی باقی نمانده است، نه دیناری پول، نه یک جعبه چوبی
[ترجمه گوگل]در اینجا چیزی وجود ندارد، گفت: 'مری، هنوز هم در میان استخوان ها احساس می شود، نه doit مؤنث و نه جعبه baccy

پیشنهاد کاربران

انجام خواهد شد. پخش خواهد شد ( فیلم ) . برگزار خواهد شد.

سکس کردن


کلمات دیگر: