کلمه جو
صفحه اصلی

ire


معنی : خشم، عصبانیت، غضب، از جا در رفتگی
معانی دیگر : غیظ، قهر، ایرلند

انگلیسی به فارسی

خشم، غضب، عصبانیت، از جا در رفتگی


بذار، خشم، غضب، عصبانیت، از جا در رفتگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: anger or wrath.
مترادف: anger, wrath
مشابه: choler, dander, fury, indignation, madness, outrage, rage, resentment, temper, vexation

- Getting stuck in heavy traffic always provoked his ire.
[ترجمه ترگمان] گیر افتادن در ترافیک سنگین، خشم او را برانگیخت
[ترجمه گوگل] در ترافیک سنگین گیر می شود و همیشه موجب تحریک آن می شود
- When she discovered her son had been bullied, she was filled with ire.
[ترجمه ترگمان] وقتی فهمید پسرش او را اذیت می کند، از خشم پر شده بود
[ترجمه گوگل] هنگامی که او متوجه شد که پسرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، او پر از جر و بحث است

• anger, fury, rage

مترادف و متضاد

خشم (اسم)
bate, resentment, irritation, temper, anger, rage, wrath, fury, indignation, ire, ramp, rampage, tantrum, choler, furiosity, furiousness, furore, teen, heebie-jeebies

عصبانیت (اسم)
chafe, anger, madness, nervousness, huff, ire, willies, boiling point, infuriation, snit

غضب (اسم)
bate, irritation, anger, rage, wrath, fury, huff, ire, exasperation, bait, muck

از جا در رفتگی (اسم)
ire

anger


Synonyms: annoyance, boiling point, conniption, conniption fit, displeasure, exasperation, fury, indignation, more heat than light, passion, rage, slow burn, wrath


Antonyms: cheer, happiness


جملات نمونه

1. to arouse the ire (of)
خشمگین کردن

2. Their ire was directed mainly at the government.
[ترجمه ترگمان]خشم آن ها بیشتر به سوی دولت هدایت شد
[ترجمه گوگل]اعتیاد آنها عمدتا به دولت تعلق داشت

3. Petty restrictions easily raised/aroused the ire of such a creative artist.
[ترجمه ترگمان]محدودیت های کوچک، خشم این هنرمند خلاق را به آسانی برانگیخته و برانگیخته بود
[ترجمه گوگل]محدودیت های کوچک به راحتی می تواند موجب تحریک چنین هنرمند خلاق شود

4. The proposal has drawn the ire of local residents.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد خشم ساکنان محلی را برانگیخته است
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد جنجالی را برای ساکنان محلی ایجاد کرده است

5. Their ire won at least one concession.
[ترجمه ترگمان]خشم آن ها دست کم یک امتیاز کسب کرد
[ترجمه گوگل]جریمه آنها حداقل یک امتیاز را به دست آورد

6. Controversial from the start, Barkett has raised the ire of conservatives for a number of decisions since joining the federal court.
[ترجمه ترگمان]Barkett که از ابتدا بحث برانگیز است، از زمان پیوستن به دادگاه فدرال، خشم محافظه کاران را برای تعدادی از تصمیمات بزرگ کرده است
[ترجمه گوگل]از زمان شروع پیروزی در دادگاه فدرال، برکت از تعدادی تصمیم گرفته است که از محافظه کاران حمایت کند

7. She did not raise the ire of teachers.
[ترجمه ترگمان]او خشم معلمان را افزایش نداد
[ترجمه گوگل]او جنجال معلمان را افزایش نداد

8. That, too, is raising the neighbours' ire.
[ترجمه ترگمان]این نیز خشم همسایگان را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]این هم، جنجال همسایگان را بالا می برد

9. Such was the good doctor's ire that he insisted that S4C's subsidy should be stopped.
[ترجمه ترگمان]این خشم دکتر خوبی بود که او اصرار داشت که سوبسید S۴C باید متوقف شود
[ترجمه گوگل]چنین دلیلی بود که دکتر خوب است که او اصرار داشت که یارانه S4C باید متوقف شود

10. In addition to facing the ire of frustrated riders, Muni has also come under fire recently from federal safety officials.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر مواجهه با خشم سوارانی که ناامید شده اند، وی اخیرا از سوی مقامات امنیتی فدرال مورد آتش سوزی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اخیرا موانی نیز از مقامات امنیتی فدرال در معرض آتش سوزی قرار گرفته است

11. Means-related fines, in particular, have aroused the ire of middle-income earners.
[ترجمه ترگمان]به ویژه جرایم مرتبط، خشم صاحبان درآمد متوسط را برانگیخته است
[ترجمه گوگل]به ویژه جریمه های مربوط به جرایم، موجب افزایش نرخ بهره افراد متوسط ​​درآمد شده است

12. Case law and statute law ire individually the main source of law in the common -law system and civil-law system.
[ترجمه ترگمان]قانون موردی و خشم قانون به صورت انفرادی منبع اصلی قانون در نظام کامن لا و قانون مدنی است
[ترجمه گوگل]قانون قضایی و قانون مقررات به طور جداگانه منبع اصلی قانون در سیستم قانون مشترک و قانون مدنی غیر قانونی است

13. He snares ire my troubles as well as in my joys.
[ترجمه ترگمان]او نیز مانند in که مرا از شر من خلاص کند، خود را از شر من خلاص می کرد
[ترجمه گوگل]او مشکلی را نیز به همراه دارد که در شادی من است

14. The boy got ire to the athletic school after a special test.
[ترجمه ترگمان]این پسر بعد از یک آزمایش ویژه عصبانی شد
[ترجمه گوگل]پسر پس از یک آزمایش خاص به مدرسه ورزشی رفت

to arouse the ire (of)

خشمگین کردن


پیشنهاد کاربران

Draw the ire
برانگیختن خشم


کلمات دیگر: