کلمه جو
صفحه اصلی

simulacrum


معنی : خیال، شبح، تمثال، صورت خیالی، نمودناک، شباهت وهمی، شباهت ریایی، شباهتتصنعی
معانی دیگر : تصویر، فرتور، وانمودگر، تظاهر، ریاکاری

انگلیسی به فارسی

نمودناک، صورت خیالی، خیال، تمثال، شبح، شباهت وهمی، شباهت ریایی، شباهت تصنعی


یکسان، صورت خیالی، نمودناک، خیال، تمثال، شبح، شباهت وهمی، شباهت ریایی، شباهتتصنعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: simulacra
(1) تعریف: a likeness or semblance of something.
مشابه: likeness

(2) تعریف: something slightly or vaguely resembling something else; poor or fraudulent imitation.

• likeness, image, representation; semblance, something that somewhat resembles something else

مترادف و متضاد

خیال (اسم)
illusion, fiction, impression, vision, apparition, deliberation, intention, guess, thought, design, fancy, idea, notion, imagination, phantom, ghost, mind, meditation, plan, whim, whim-wham, reverie, cogitation, hallucination, figment, dream, simulacrum, spectrum, fantom, speculation, phantasma, wraith

شبح (اسم)
apparition, target, phantom, ghost, silhouette, specter, sprite, spook, caddy, simulacrum, eidolon, spectrum, fantom, phantasm, phantasma, umbra, wraith

تمثال (اسم)
representation, image, picture, effigy, statue, icon, simulacrum

صورت خیالی (اسم)
simulacrum

نمودناک (اسم)
simulacrum

شباهت وهمی (اسم)
simulacrum

شباهت ریایی (اسم)
simulacrum

شباهت تصنعی (اسم)
simulacrum

جملات نمونه

1. His outer housing alone presented astonishing simulacrum in the relaxed pose of the back and shoulders, the realistic voicings.
[ترجمه ترگمان]خانه های بیرونی او به تنهایی در حالت سست و راحت پشت و شانه و the واقع گرایانه حیرت انگیز به نمایش گذاشته شده بودند
[ترجمه گوگل]قفسه بیرونی او به تنهایی موج شگفت انگیزی را در ناحیه آرام از پشت و شانه ها، صداهای واقع گرایانه ارائه می دهد

2. From the first, our face is a simulacrum, captured in and by the image.
[ترجمه ترگمان]از همان ابتدا، صورت ما یک simulacrum است که در داخل و کنار تصویر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]از ابتدا، چهره ما یک شبیه سازی است که در عکس گرفته شده و توسط تصویر گرفته شده است

3. For the face as simulacrum can only refer us to yet another image, there being no true face behind the mask.
[ترجمه ترگمان]برای صورتی که simulacrum تنها می تواند ما را به تصویر دیگری ارجاع دهد، چهره واقعی پشت این ماسک وجود ندارد
[ترجمه گوگل]برای چهره به عنوان یک شبیه ساز تنها می تواند ما را به یکی دیگر از تصویر مراجعه کند، که هیچ چهره واقعی پشت ماسک وجود ندارد

4. Lit in this way a room is a simulacrum of a dream world.
[ترجمه ترگمان]در این راه، یک اتاق به صورت یک شبح به یک دنیای رویایی شباهت دارد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، یک اتاق یک شباهت دنیای رویایی است

5. Put simply, a simulacrum is an identical copy without an original.
[ترجمه ترگمان]به عبارت ساده تر یک کپی یک کپی یک سان بدون یک نسخه اصلی است
[ترجمه گوگل]به سادگی، یک simulacrum کپی یکسان بدون اصلی است

6. But Lodge's Rummidge, that reductive simulacrum of Birmingham, was too obviously a conceit for his fictional games.
[ترجمه ترگمان]اما Rummidge's Lodge، که simulacrum reductive بیرمنگام بود، برای بازی های خیالی خود بسیار بدیهی بود
[ترجمه گوگل]اما Rummidge الج، که یک شبیه ساز ضعیف بیرمنگام بود، بیش از حد به وضوح برای بازی های داستانی او تسلیم بود

7. Now that's the kind of hyperreal simulacrum I'd have paid good money to watch.
[ترجمه ترگمان]این طور است که من پول خوبی برای تماشا دادن دارم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این نوع شبیه سازی هیبرالی است که من می توانستم پول خوبی برای تماشا پرداخت کنم

8. It all adds up to a simulacrum of French village life – but without the tedium, because you are in the epicentre of civilisation.
[ترجمه ترگمان]همه اینها به یک simulacrum زندگی روستایی فرانسوی اضافه می شود - اما بدون تحمل ناپذیری، چون شما در مرکز تمدن قرار دارید
[ترجمه گوگل]این همه می افزاید: به یک تقریبا یکسان از زندگی روستای فرانسوی - اما بدون tedium، چرا که شما در مرکز حماسه تمدن است

9. Simulacrum of signs has attracted wide attention in the present society full of information.
[ترجمه ترگمان]ظهور علایم توجه زیادی را به جامعه حاضر پر از اطلاعات جلب کرده است
[ترجمه گوگل]شبیه سازی از علائم در جامعه فعلی پر از اطلاعات جلب توجه گسترده ای کرده است

10. Baudrillard Shit is no longer possible, only the simulacrum of shit.
[ترجمه ترگمان]لعنتی دیگه امکان پذیر نیست، فقط یک simulacrum لعنتی
[ترجمه گوگل]بدریلارد شیطنت دیگر امکان پذیر نیست، تنها شباهت گیتار

11. Unlike Spell Reflection, Dark Simulacrum does not cancel the incoming spell.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بازتاب هجی کردن، simulacrum تاریک، افسون ورود را باطل نمی کند
[ترجمه گوگل]بر خلاف ادعای طلسم، Dark Simulacrum طلسم ورودی را لغو نمی کند

12. You might think that technology could provide a simulacrum of nature with all the bad parts scrubbed out.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است فکر کنید که تکنولوژی می تواند نوعی از طبیعت را با تمام قسمت های بد شسته شده فراهم کند
[ترجمه گوگل]شما ممکن است فکر کنید که این تکنولوژی می تواند یک تقارن طبیعی را با تمام قطعات بد از بین ببرد

13. Mine is a simulacrum for life, a reflection on experience and a metaphor for understanding my existence.
[ترجمه ترگمان]زندگی من برای زندگی، بازتاب تجربه و یک استعاره برای درک هستی من است
[ترجمه گوگل]معدن یک شبیه سازی برای زندگی است، بازتابی در مورد تجربه و یک استعاره برای فهمیدن وجود من است

14. Dark Simulacrum (level 8: The death knight strikes a target, applying a debuff that allows the death knight to copy the opponent's next spell cast and unleash it.
[ترجمه ترگمان]شوالیه مرگ (سطح ۸: شوالیه مرگ به یک هدف حمله می کند و a را به کار می گیرد که به شوالیه اجازه می دهد تا افسون بعدی حریف را تقلید کند و آن را آزاد کند
[ترجمه گوگل]Dark Simulacrum (سطح 8 قاتل مرگ یک هدف را هدف قرار می دهد، با استفاده از ابوالفضایی که اجازه می دهد تا شوالیه مرگ دستورالعمل بعدی حریف را کپی کند و از آن آزاد شود

پیشنهاد کاربران

وانموده


کلمات دیگر: