کلمه جو
صفحه اصلی

funiculus


معنی : بند، بند ناف، ساقه تخمچه
معانی دیگر : (کالبد شناسی) بندیزچه، طناب، رشته، بندیزه، (مهجور) بند ناف

انگلیسی به فارسی

بند، بند ناف، (گیاه‌شناسی) ساقه تخمچه


funiculus، بند ناف، بند، ساقه تخمچه


انگلیسی به انگلیسی

• rope-like structure (anatomy)

مترادف و متضاد

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

بند ناف (اسم)
funiculus

ساقه تخمچه (اسم)
funiculus

پیشنهاد کاربران

[در گیاه] یک ساقه است که یک تخمک یا دانه را با جفت ( دیواره تخمدان ) متصل می کند.

funiculus ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: بند ناف
تعریف: پایه ای که تخمک را به جفت متصل می کند


کلمات دیگر: