کلمه جو
صفحه اصلی

mump


معنی : گدایی کردن، فریب دادن، خاموش وعبوس نشستن، ترشرو بودن، زیر لب گفتن
معانی دیگر : (محلی) زیرلبی گفتن، غرولند کردن، (قدیمی - خودمانی) استدعا کردن

انگلیسی به فارسی

خاموش وعبوس نشستن، ترشرو بودن، زیر لب گفتن، فریب دادن، گدایی کردن


مامان، خاموش وعبوس نشستن، ترشرو بودن، زیر لب گفتن، فریب دادن، گدایی کردن


مترادف و متضاد

گدایی کردن (فعل)
beg, mump

فریب دادن (فعل)
fool, cheat, deceive, defraud, jape, mump, delude, hoodwink, hum, bob, humbug, diddle, thimblerig, dissimulate, mislead, fob, short-change

خاموش و عبوس نشستن (فعل)
mump

ترشرو بودن (فعل)
mump

زیر لب گفتن (فعل)
mump

جملات نمونه

1. Measles, mumps and whooping cough are spreading again because children are not being vaccinated.
[ترجمه ترگمان]سرخک، سرخجه و سیاه سرفه دوباره پخش می شوند چون کودکان واکسینه نشده اند
[ترجمه گوگل]سرخک، اوریون و سرفه کولون دوباره گسترش می یابند زیرا کودکان واکسینه نمی شوند

2. Our youngest boy has gone down with mumps.
[ترجمه ام بی] کوچکترین پسر ما با بیماری اوریون گرفتار ( مریض ) شده
[ترجمه ترگمان]پسر کوچک تر ما اوریون گرفته
[ترجمه گوگل]جوانترین پسر ما با مرجان روبرو شده است

3. The illness was diagnosed as mumps.
[ترجمه ترگمان]بیماری تشخیص داده شده بود
[ترجمه گوگل]بیماری به عنوان سوزن تشخیص داده شد

4. The child has the mumps.
[ترجمه ترگمان]بچه اوریون گرفته
[ترجمه گوگل]کودک دارای اوریون است

5. Think of it like the mumps.
[ترجمه ترگمان]به آن نوع اوریون فکر کن
[ترجمه گوگل]آن را مانند سماق در نظر بگیرید

6. An epidemic of measles, mumps or rubella is now possible.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر اپیدمی سرخک، سرخجه یا سرخجه ممکن است
[ترجمه گوگل]اپیدمی سرخک، اوریون یا سرخجه در حال حاضر امکان پذیر است

7. Mumps Belladonna. Rapid onset and violent.
[ترجمه ترگمان]اوریون belladonna افزایش ناگهانی و خشونت
[ترجمه گوگل]موز Belladonna شروع سریع و خشونت آمیز

8. All doses of Hib, measles, mumps, rubella and varicella must be given on or after the first birthday.
[ترجمه ترگمان]میزان Hib سرخک و سرخک و آبله rubella و آبله مرغان باید به بعد از اولین سالگرد تولدشان تعیین شود
[ترجمه گوگل]تمام دوزهای Hib، سرخک، اوریون، سرخجه و واریسلا باید بعد از اولین تولد داده شود

9. There were plenty of diseases. Scarlet fever, mumps, chicken pox, and whooping cough floated in the air.
[ترجمه ترگمان]انواع و اقسام بیماری ها وجود داشت تب مخملک، اوریون، ابله مرغان و سیاه سرفه در هوا شناور بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماری ها وجود داشت تب اسکار، اوریون، ریه مرغان، و سرفه دریایی در هوا فرو ریخته است

10. Now 95 per cent of UK babies are immunised against diphtheria, tetanus, polio, measles, mumps and rubella before they are a year old.
[ترجمه ترگمان]اکنون ۹۵ درصد از کودکان بریتانیا در مقابل دیفتری، کزاز، فلج اطفال، سرخک، سرخجه و سرخجه قبل از یک سال واکسینه شده اند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر 95 درصد از نوزادان انگلیس قبل از سالی یک ساله در برابر دیفتری، قاعدگی، بیماری فلج اطفال، سرخک، اوریون و سرخجه واکسینه می شوند

11. There are lots of viruses; for example, one kind causes chickenpox, another mumps and other colds.
[ترجمه ترگمان]ویروس ها زیادی وجود دارند؛ برای مثال، یک نوع دلایل chickenpox، اوریون گرفته و دیگر سرما خوردگی وجود دارد
[ترجمه گوگل]ویروس های زیادی وجود دارند؛ به عنوان مثال، یک نوع سبب ایجاد تورم اپوکسی، سوزن دیگری و سرماخوردگی می شود

12. I did get the usual childhood ailments, though, such as mumps, measles and chicken-pox.
[ترجمه ترگمان]بیماری های معمول دوران کودکی مانند سرخک و سرخک و آبله مرغان به من سرایت کرده بود
[ترجمه گوگل]هرچند که بیماری های دوران کودکی معمولی را تجربه می کردم، مانند عود، سرخک و مارماهی

13. The vaccine is used to immunise children against measles, mumps and rubella.
[ترجمه ترگمان]این واکسن برای ایمن سازی کودکان در برابر سرخک، سرخجه و سرخجه استفاده می شود
[ترجمه گوگل]واکسن برای ایمن سازی کودکان علیه سرخک، اوریون و سرخجه استفاده می شود

14. Of course, I had all the usual childhood illnesses, like measles and mumps.
[ترجمه ترگمان]البته، من هم مانند سرخک و اوریون دوران کودکی را داشتم
[ترجمه گوگل]البته، من بیماری های دوران کودکی معمولی مثل سرخک و سرخ کرده داشتم


کلمات دیگر: