1. Oh no! I mean fuscous jacket I'm wearing, Your Royal Highness.
[ترجمه ترگمان]اوه، نه! منظورم این است که چه لباسی بپوشم، والاحضرت
[ترجمه گوگل]وای نه! منظورم لباس ژنده پوش است، پوشیدن، درجه سلطنتی شما
2. This theory is fuscous on the true liberty of speech and corrected the focusing on propaganda of some journals, and it is very meaningful for the study of journals.
[ترجمه ترگمان]این نظریه بر آزادی حقیقی سخنرانی استوار است و تمرکز بر تبلیغات برخی مجلات را تصحیح کرد، و برای مطالعه مجلات بسیار معنی دار است
[ترجمه گوگل]این نظریه بر آزادی واقعی سخنرانی استوار است و تصحیح تمرکز بر تبلیغات برخی از مجلات را اصلاح می کند و برای مطالعه مجلات بسیار معنی دار است
3. Notes to attention: when adjust colorful transparent groove, test is needed to determine use it or not use it as obvious shrinkage may encountered at spiculate margin caused by the fuscous .
[ترجمه ترگمان]توجه: هنگامی که شیار شفاف و شفاف را تنظیم کنید، برای تعیین استفاده از آن مورد نیاز است و یا از آن به عنوان انقباض واضح ممکن است با حاشیه spiculate ایجاد شده توسط the مواجه شود
[ترجمه گوگل]یادداشت ها توجه: هنگام تنظیم شیار شفاف رنگی، آزمون برای تعیین استفاده از آن مورد نیاز است یا از آن استفاده نمی شود زیرا انحنای ظاهری ممکن است در حاشیه اسپیکولیت ناشی از فیوسی رخ دهد
4. The authors compare and analyze the nutrient contents of the following four types of soils: fuscous soil. herbal soil, swale and black soil.
[ترجمه ترگمان]مولفین محتوای مواد مغذی زیر چهار نوع خاک را مقایسه و تجزیه و تحلیل می کنند: خاک fuscous خاک گیاهی، خاک رس و خاک سیاه
[ترجمه گوگل]نویسندگان مقادیر مواد مغذی چهار نوع زیر را در نظر می گیرند: خاک فسکو گیاهان گیاهی، سواله و خاک سیاه
5. They live in middle southern China, with a orange color, all in a vertical black veins which is fuscous and thick.
[ترجمه ترگمان]آن ها در جنوب چین زندگی می کنند با یک رنگ نارنجی که همگی در رگ های سیاه عمودی قرار دارند که fuscous و ضخیم است
[ترجمه گوگل]آنها در وسط جنوب چین با رنگ نارنجی زندگی می کنند که همه در رگه های عمیق سیاه و سفید است که خفیف و ضخیم است
6. Meanwhile X-ray Energy Spectrometer(XES) was used to examine and analyse the composition of the fuscous ceramic films.
[ترجمه ترگمان]در این میان Spectrometer انرژی اشعه ایکس (xes)برای بررسی و تجزیه و تحلیل ترکیب فیلم های سرامیکی fuscous استفاده شد
[ترجمه گوگل]در عین حال، طیف سنجی انرژی اشعه ایکس (XES) برای بررسی و تجزیه و تحلیل ترکیب فیلم های سرامیکی فیوژن استفاده شد
7. The results of TEM showed that micelles were regular spheres which had a fuscous nucleus and a tint shell.
[ترجمه ترگمان]نتایج TEM نشان داد که میسل ها به صورت منظم وجود دارند که هسته fuscous دارند و یک پوسته رنگ دارند
[ترجمه گوگل]نتایج TEM نشان داد که میسلی ها به صورت منظم کروی بودند که دارای یک هسته فیوسی و پوسته رنگ است