1. I will signalize you in the filmdom in two years.
[ترجمه ترگمان]من در این دو سال شما را در the خواهم یافت
[ترجمه گوگل]من در دو سال به شما در فیلم فیلم می گویم
2. The ambassador's presence here signalizes the seriousness of the situation.
[ترجمه ترگمان]حضور سفیر در اینجا نشان دهنده جدیت این وضعیت است
[ترجمه گوگل]حضور سفیر این کشور نشان دهنده جدی بودن وضعیت است
3. Kant was the first definitely to signalize the distinction between Reason and Understanding.
[ترجمه ترگمان]کانت اولین کسی بود که به طور حتم تمایز بین عقل و درک را از بین می برد
[ترجمه گوگل]کانت برای اولین بار قطعا به تمایز بین دلیل و تفاهم اشاره کرد
4. Research shows that Layered - searching has signalize to the advance of scene matching capability.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نشان می دهد که جستجوی Layered به پیشرفت قابلیت انطباق صحنه کمک می کند
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان می دهد که جستجوی لایه ای به پیشرفت قابلیت تطابق صحنه ها اشاره دارد
5. Many great inventions signalize the last 150 years.
[ترجمه ترگمان]اختراعات بزرگ بسیاری در ۱۵۰ سال اخیر رخ داده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از اختراعات بزرگ 150 سال گذشته را نشان می دهد