کلمه جو
صفحه اصلی

isthmic


معنی : برزخی، تنگهای، وابسته به تنگهپاناما، وابسته به باریکه، گردنهای
معانی دیگر : isthmian برزخی، ساکن تنگه

انگلیسی به فارسی

( isthmian ) برزخی، تنگه ای، وابسته به تنگه پاناما،وابسته به باریکه، گردنه ای، ساکن تنگه


استثنایی، گردنهای، برزخی، تنگهای، وابسته به تنگهپاناما، وابسته به باریکه


مترادف و متضاد

برزخی (صفت)
purgatorial, isthmian, isthmic

تنگهای (صفت)
isthmian, isthmic

وابسته به تنگه پاناما (صفت)
isthmian, isthmic

وابسته به باریکه (صفت)
isthmian, isthmic

گردنه ای (صفت)
isthmian, isthmic


کلمات دیگر: