کلمه جو
صفحه اصلی

plop


معنی : تلپ، تلپی، تلپی افتادن، با صدای تلپ
معانی دیگر : (صدای افتادن چیز مسطح در آب) تالاپ، شلپ، تالاپ کردن، (با صدای تلپ یا شلپ) افتادن، صدای چیز پهنی که بر روی اب بیفتد

انگلیسی به فارسی

تلپ، صدای چیز پهنی که بر روی آب بیفتد، تلپی،باصدای تلپ، تلپی افتادن


خراب کردن، تلپ، تلپی افتادن، با صدای تلپ، تلپی


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: plops, plopping, plopped
• : تعریف: to drop heavily or forcefully.
مشابه: plump

- She plopped the magazines down on the table.
[ترجمه ترگمان] او مجله را روی میز گذاشت
[ترجمه گوگل] او مجلات را روی میز گذاشت
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to make a sound like a heavy object falling into water; plunk.

(2) تعریف: to drop or fall heavily.
مشابه: plump, sink, slump

- The weary man plopped down on the bed.
[ترجمه ترگمان] پیرمرد خسته روی تخت نشست
[ترجمه گوگل] مرد خسته از خواب بیدار شد
اسم ( noun )
• : تعریف: a sound or motion like that of a heavy object falling into water.
مشابه: plump
قید ( adverb )
• : تعریف: with a plopping sound.

- The vase fell plop onto the sofa .
[ترجمه ترگمان] گلدان روی کاناپه ولو شد
[ترجمه گوگل] گلدان بر روی مبل افتاده است

• fall down, sink, drop
a plop is a soft gentle sound, like the sound made by something light dropping into water.
if something plops into a liquid, it drops into it with a soft gentle sound.

مترادف و متضاد

تلپ (اسم)
plop

تلپی (صفت)
plop

تلپی افتادن (فعل)
plop, plunk

با صدای تلپ (قید)
plop, plunk

جملات نمونه

1. the plop of a toad jumping into the pond
صدای تالاپ وزغی که توی استخر پرید

2. The stone fell into the water with a plop.
[ترجمه ترگمان]سنگ با صدای تالاپ روی آب افتاد
[ترجمه گوگل]سنگ به آب افتادن با یک قطره قطره

3. Another drop of water fell with a soft plop.
[ترجمه ترگمان]یک قطره آب دیگر با صدای تلپ به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]یک قطره آب دیگر با یک لپه نرم فرو ریخت

4. Can you just plop some ice in my drink?
[ترجمه ترگمان]میشه یه کم یخ توی نوشیدنی من بذاری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فقط می توانید یک نوشیدنی را در یخ بگذارید؟

5. The stone fell with a plop into the river.
[ترجمه ترگمان]سنگ با صدای تلپ به رودخانه افتاد
[ترجمه گوگل]سنگ به یک رودخانه رسیده است

6. The stone fell plop into the water.
[ترجمه ترگمان]سنگ با صدای تلپ به آب افتاد
[ترجمه گوگل]این سنگ به آب افتاد

7. Her earring went plop into the soup.
[ترجمه ترگمان]گوشواره ای به داخل سوپ رفت
[ترجمه گوگل]گوشواره او به سوپ افتاد

8. Did you hear it plop?
[ترجمه ترگمان]صدای تالاپ و تولوپ بلند شد؟
[ترجمه گوگل]آیا آن را شنیدید؟

9. The green ones held on tighter, didn't plop into her palms but had to be tugged.
[ترجمه ترگمان]برگ های سبز را محکم تر نگه داشتند، صدای تالاپ t در کف دستانش نبود، اما مجبور شدند به زور بکشند
[ترجمه گوگل]آنهایی که سبزتر شده بودند، تندتر میشدند، به کف دستشان نمیرفتند، اما باید برداشته شوند

10. A prim plop as it landed, sank.
[ترجمه ترگمان]وقتی فرود آمد، صدای تالاپ بلندی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]یک انفجار اولیه که آن را فرود آورد، غرق شد

11. It came out with a sickening plop and a gushing gout of blood.
[ترجمه ترگمان]با صدای تالاپ sickening و نقرس از خون بیرون آمد
[ترجمه گوگل]آن را با یک لکه های مضر و یک نقرس خفیف از خون بیرون آمد

12. There was a plop as it landed in the water, then it thrashed around wildly for a few seconds before settling down.
[ترجمه ترگمان]صدای تلپ در آب به گوش رسید و چند ثانیه قبل از اینکه به زمین بیفتد، وحشیانه به اطراف ضربه زد
[ترجمه گوگل]یک قطره ای که در آب فرود می آمد وجود داشت و سپس چند ثانیه قبل از زلزله در اطراف آن خیز شد

13. The hobo could not flow, could not plop.
[ترجمه ترگمان]The نمی توانست جاری شود، نمی توانست صدای تالاپ و تولوپ بلند شود
[ترجمه گوگل]قلاب نمی تواند جریان یابد، نمیتواند خراب شود

14. Just plop the noodles over the center of the sauce.
[ترجمه ترگمان] فقط ماکارونی رو به وسط سس بیار
[ترجمه گوگل]فقط رشته فرنگی را در مرکز سس قرار دهید

15. The soap fell plop into the bath.
[ترجمه ترگمان] صابون توی وان فرو ریخت
[ترجمه گوگل]صابون به حمام افتاد

the plop of a toad jumping into the pond

صدای تالاپ وزغی که توی استخر پرید


He shook the branch and ripe peaches plopped down.

او شاخه را تکان داد و هلوهای رسیده، تلپ‌تلپ افتادند.



کلمات دیگر: