1. Not bad for a mulatto, an albino and a mosquito.
[ترجمه ترگمان]برای یک مرد سیاه، یک مرد سفید پوست و یک پشه هم بد نبود
[ترجمه گوگل]بد نیست برای mulatto، albino و پشه
2. The mestizos, mulattoes, and whites were brutally murdered as they slept.
[ترجمه ترگمان]The، mulattoes و سفیدی که با خشونت به خواب می رفتند، به طرز وحشیانه به قتل رسیدند
[ترجمه گوگل]متیوز ها، موتوت ها و سفیدپوستان به طور وحشیانه ای که در خواب بودند، به قتل رسیدند
3. But the mulattoes had one distinct advantage.
[ترجمه ترگمان]اما mulattoes یک امتیاز متمایز داشت
[ترجمه گوگل]اما چندتایی ها یک مزیت مشخص داشتند
4. Although the population is now mainly black or mulatto and young, its rulers form a mainly white gerontocracy.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این جمعیت در حال حاضر عمدتا سیاه یا سیاه و جوان است، حاکمان آن یک gerontocracy سفید عمدتا سفید تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]گرچه جمعیت در حال حاضر عمدتا سیاه و سفید یا جوانه و جوان است، حاکمان آن به طور عمده ادبیات سفید سفید را تشکیل می دهند
5. The decent mulatto woman whom Eva had caressed so rapturously soon entered.
[ترجمه ترگمان]آن زن جوان دورگه واقعی که اوا آن همه با شوق و ذوق نوازش کرده بود وارد شد
[ترجمه گوگل]زن خوش تیپ زنی که اوا به طرز شگفت انگیزی به آن افتاده بود وارد شد
6. Conclusion, the Maraca mulatto can suffer from the same arthropathy as human being, and it is possible to choose the aged as a natural pathologic model.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری، این دو رگه رگه رگه می توانند از همان arthropathy به عنوان یک انسان رنج ببرند و این امکان وجود دارد که فرد سالخورده را به عنوان یک مدل pathologic طبیعی انتخاب کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری، ملاقات ماراکا می تواند از همان آرتروپاتی به عنوان انسان، رنج می برد و می توان سالمندان را به عنوان یک مدل پاتولوژیک طبیعی انتخاب کرد
7. A mulatto, an albino, a mosquito, my libido, yeah.
[ترجمه ترگمان]یک مرد سیاه، یک albino، یک پشه، میل جنسی من، بله
[ترجمه گوگل]یک mulatto، albino، پشه، میل جنسی من، آره
8. As he is a mulatto person's identity, their lives are plagued by racism.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که او یک شخصیت دو رگه است، زندگی آن ها از نژاد پرستی دچار اختلال شده است
[ترجمه گوگل]همانطور که او هویت فردی است، زندگی آنها با نژادپرستی روبرو است
9. A mulatto, an albino, a mosquito, my libido.
[ترجمه ترگمان]یک مرد سیاه، یک albino، یک پشه، میل جنسی من
[ترجمه گوگل]مولاتو، آلبینیو، پشه، میل جنسی من
10. She's the mulatto woman who was standing in here a while ago, with her apron to her eyes.
[ترجمه ترگمان]او همان زن دورگه سیاه پوستی است که مدتی پیش در اینجا ایستاده بود و پیش بندش را به چشمان او دوخته بود
[ترجمه گوگل]او زن ملاقات است که مدتی پیش در آنجا ایستاده بود، با پیشانی اش به چشم او
11. Dolphus was recorded in the census as "mulatto" – denoting one white and one black parent.
[ترجمه ترگمان]در سرشماری سال ۲۰۰۰ میلادی، one نفر به عنوان یک پدر سفید و یک پدر سیاه به ثبت رسید
[ترجمه گوگل]Dolphus در سرشماری به عنوان «دورگه» ثبت شد - دلالت یکی سفید و یکی از والدین سیاه و سفید
12. The mulatto maid called Mrs. Lovell Mingott into the hall, and the latter came back in a moment with a frowning brow.
[ترجمه ترگمان]کلفت سیاه، خانم Lovell را صدا زد و وارد سرسرا شد و دومی با قیافه ای درهم کشیده برگشت
[ترجمه گوگل]خدمتکار خدمتکار خانم لول مینوت را به سالن می فرستاد و دومی با لحن فریاد زد
13. The mulatto problem is an interesting aspect in the study of American interracial relationship.
[ترجمه ترگمان]مشکل دو رگه یک جنبه جالب در مطالعه روابط interracial آمریکایی است
[ترجمه گوگل]مشکل مولات در مطالعه رابطه بین نژادی آمریکا یک جنبه جالب است
14. Near the door stood a mulatto woman, evidently a servant in the house, with a timid bearing and an emaciated face pitifully sad and gentle.
[ترجمه ترگمان]نزدیک در یک زن دورگه سیاه ایستاده بود که ظاهرا پیشخدمتی در خانه ایستاده بود و قیافه ای محجوب و چهره ای نحیف داشت
[ترجمه گوگل]در نزدیکی یک خانم مولات ایستاده بود، ظاهرا یک خدمتکار در خانه بود، با تحمل وحشتناک و چهره خسته کننده از پشیمانی غمگین و ملایم