کلمه جو
صفحه اصلی

frumpy


معنی : شلخته
معانی دیگر : شلخته

انگلیسی به فارسی

شلخته


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: frumpier, frumpiest
مشتقات: frumpily (adv.), frumpiness (n.)
(1) تعریف: drab, unfashionable, or plain in appearance, dress, or manner.
متضاد: fashionable, stylish
مشابه: dowdy

- My aunt looks a bit frumpy in her baggy dresses and old scarves.
[ترجمه HHL] عمه ام ( خاله ام ) در لباس های گشاد و روسری ( یا شال گردن های قدیمی خود کمی شلخته به نظر میرسد . این معنی دقیقشه
[ترجمه ترگمان] عمه ام با لباس های گشاد و شال گردن پشمی و شال گردن old، کمی گیج به نظر می رسد
[ترجمه گوگل] عمه ام در لباس های قیمتی و روسری های قدیمی خودم کمی ناراحت کننده است

(2) تعریف: dull and primly sedate.
مترادف: reserved, sedate, strait-laced
متضاد: playful, vivacious

- Our grandparents were somewhat frumpy and not at all amused by our childish antics.
[ترجمه ترگمان] پدربزرگ و مادربزرگ ما تا حدی ناراحت بودند و از کاره ای بچگانه ما لذت نمی برد
[ترجمه گوگل] پدربزرگ و مادربزرگ ما تا حدودی ناراحت بودند و در عین حال از عجایب بچه گانه ما خوشش نمی آمدند

• untidy, poorly dressed (about a woman)

مترادف و متضاد

dowdy


Synonyms: badly dressed, baggy, blowsy, dingy, drab, dull, frumpish, homely, old-fashioned, outdated, plain, poorly dressed, shabby, sloppy, stodgy, unfashionable, unkempt, unstylish


شلخته (صفت)
blowzy, sloppy, grubby, slovenly, frumpy, slipshod, frowsy, sordid, frowzy, frumpish, sloven

جملات نمونه

1. I looked so frumpy next to these women.
[ترجمه ترگمان]من در کنار این زن ها خیلی زیبا به نظر می رسیدم
[ترجمه گوگل]من در کنار این زنان بسیار شاد بودم

2. I felt fat and frumpy.
[ترجمه ترگمان]احساس چربی و frumpy کردم
[ترجمه گوگل]احساس چربی و ناراحتی کردم

3. All the frumpy people in their starchy clothes.
[ترجمه ترگمان]همه افراد خانواده، لباس های شیک می پوشیدند
[ترجمه گوگل]همه مردم ناراحت در لباس های نشاسته ای خود

4. The frumpy church volunteer's first album, "I Dreamed a Dream," was the best-selling debut in British chart history and also topped the US charts.
[ترجمه ترگمان]اولین آلبوم داوطلبانه کلیسا به نام \"I Dreamed a)\" اولین آلبوم پرفروش در تاریخ چارت انگلستان بود و در صدر جداول ایالات متحده قرار داشت
[ترجمه گوگل]اولین آلبوم داوطلب کریسمس، 'من رویای یک رویای' را برای اولین بار در تاریخ نمودار بریتانیا منتشر کردم و همچنین نمودارهای ایالات متحده را به خود جلب کرد

5. They make anyone wearing them look like a frumpy Eskimo with low self esteem.
[ترجمه ترگمان]آن ها کسی را وادار می کنند که آن ها را مثل یک Eskimo frumpy با عزت نفس پایین نگاه کنند
[ترجمه گوگل]آنها هرکسی را می پوشانند که مانند یک اسکیمو فریبنده با عزت نفس کم هستند

6. My new look was boring, frumpy and did the trick perfectly.
[ترجمه ترگمان]نگاه جدیدم خسته کننده بود، frumpy و کلک را عالی انجام داده بود
[ترجمه گوگل]نگاه جدید من خسته کننده بود، ترسناک بود و کاملا فریب داد

7. Hillary Clinton she's not, but there was no trace of the frumpy babushka, below, from 198
[ترجمه ترگمان]هیلاری کلینتون نیست، اما هیچ ردی از the babushka، در پایین، از ۱۹۸ مورد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیلاری کلینتون، او نیست، اما هیچ نشانه ای از babushka تلخ، در زیر، از 198 وجود ندارد

8. Lately, everything I wore that she made for me, apart from my grammar school uniform, seemed frumpy and old-fashioned.
[ترجمه ترگمان]اخیرا هر چیزی را که برای من ساخته بود، جدا از لباس مدرسه اش، frumpy و قدیمی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]به تازگی، هرچیزی که من آن را برای من ساخته بود، جدا از مدرسه دستور زبان من، به نظر می رسید ناراحت و قدیمی است

9. It wasn't until I saw myself on TV that I realised how frumpy I was.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که خودم را در تلویزیون می دیدم متوجه شدم که چقدر احمق هستم
[ترجمه گوگل]تا زمانی که خودم را در تلویزیون مشاهده نکردم متوجه شدم که چقدر ناراحت بودم

10. They either look sad in their tight shirts with belly rolls, or they cover up with frumpy “Chico’s for Men” shirts that make them look old and dated.
[ترجمه ترگمان]آن ها یا در پیراهن های تنگ خود با رول شکم نگاه می کنند و یا با frumpy \"چیکو\" برای مردان در نظر گرفته می شوند که آن ها را قدیمی و قدیمی جلوه می دهد
[ترجمه گوگل]آنها در پیراهن های تنگ خود با رول شکم غمگین می شوند و یا پیراهن های 'Chico's for Men' را پوشش می دهند که آنها را پیر و پیر می کند

11. There isn't much that can diminish the romantic feelings between husband and wife than to see your spouse looking frumpy and disheveled.
[ترجمه ترگمان]چیزهای زیادی وجود ندارد که بتواند احساسات عاشقانه بین زن و شوهر را کاهش دهد تا اینکه همسر شما را ببیند که آشفته و پریشان به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]وجود ندارد که احساسات عاشقانه بین شوهر و زن را کاهش دهد، تا اینکه همسر خود را به دنبال زحمت کشیدن و ناتوانی در آورد

12. US President Barack Obama admitted Tuesday he's a little frumpy, but brushed aside suggestions that he should pay greater attention to fashion.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور ایالات متحده، باراک اوباما، روز سه شنبه اعتراف کرد که کمی frumpy است، اما پیشنهادهای خود را کنار زد تا توجه بیشتری به مد کند
[ترجمه گوگل]باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، روز سه شنبه اعتراف کرد که کمی آرام است اما پیشنهادات خود را کنار گذاشته است که باید به مد بیشتر توجه کند

13. Apple's annoying "I'm a Mac" ads are strikingly personal: they pitch a frumpy Bill Gates lookalike against a too-cool-for-school Jobs doppelganger (with added hair).
[ترجمه ترگمان]آزار دهنده اپل \"من یک تبلیغ مک هستم\" کاملا شخصی است: آن ها یک \"بیل گیتس\" (بیل گیتس)را در برابر یک \"جابز doppelganger\" (با موهای اضافه)تبلیغ می کنند
[ترجمه گوگل]آزاردهنده های اپل 'من یک مک' هستند که به طور قابل توجهی شخصی هستند: آنها بیل گیتس، ناخوشایند را در برابر شغل doppelganger (با موهای اضافه) بسیار خنک برای مدرسه می بینند

14. She lost pounds and gained them back again; tried different diets and discovered new slimming clothes; looked smashing one week, frumpy the next.
[ترجمه ترگمان]او وزن خود را از دست داد و دوباره آن ها را عقب برد؛ رژیم های غذایی متفاوتی را امتحان کرد و لباس های slimming جدید را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او پوند ها را از دست داد و دوباره آنها را به دست آورد سعی کرد رژیم های مختلف و لباس های لاغری جدید را کشف کرد؛ یک هفته طول کشید، و بعد از آن ناراحت شد

پیشنهاد کاربران

شلخته ( درمورد زنان به کار می رود )

شلختگی

loose, old - fashioned


کلمات دیگر: