کلمه جو
صفحه اصلی

play up to


معنی : پشتیبانی کردن از
معانی دیگر : (عامیانه) خود شیرینی کردن، تعریف بی جا کردن، چاپلوسی کردن

انگلیسی به فارسی

پشتیبانی کردن از


انگلیسی به انگلیسی

• flatter, attempt to gain favor

مترادف و متضاد

پشتیبانی کردن از (فعل)
vindicate, play up to

جملات نمونه

1. He played up to the old lady's vanity to get her support.
[ترجمه ترگمان]با غرور و تکبر به این خانم پیر اشاره کرد تا از او حمایت کند
[ترجمه گوگل]او به تنگی بانوی پیر برای حمایت از او بازی کرد

2. Julia knows how to play up to the supervisors - she can always get time off work when she wants it.
[ترجمه ترگمان]جولیا می داند چطور با سرپرستان بازی کند - او همیشه می تواند وقتی می خواهد کار کند
[ترجمه گوگل]جولیا می داند که چگونه می تواند به سرپرستان بازی کند - او می تواند زمانی که او می خواهد از کار خارج شود

3. Connie always plays up to her parents when she wants money.
[ترجمه ترگمان]کنی همیشه وقتی پول میخواد همیشه با والدینش بازی می کنه
[ترجمه گوگل]کنی همیشه وقتی والدینش پول می خواهد بازی کند

4. He seems to want two men to play up to him.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد دو نفر را می خواهد که با او بازی کنند
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد که دو مرد برای بازی با او هستند

5. You were quite good, playing up to the hicks.
[ترجمه ترگمان]تو خیلی خوب بودی، داشتی با هیکس حرف می زدی
[ترجمه گوگل]شما بسیار خوب بودید، تا بازی کنید

6. It seems the young drivers like to play up to an audience.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که رانندگان جوان می خواهند با تماشاگران بازی کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد رانندگان جوان دوست دارند به یک مخاطب بازی کنند

7. Leeds have agreed to pay Wigan £000 for every five first-team games he plays up to a maximum of £2000.
[ترجمه ترگمان](لیدز)با پرداخت Wigan یورو برای هر پنج بازی اول تیمی که تا حداکثر ۲۰۰۰ پوند بازی می کند موافقت کرده است
[ترجمه گوگل]لیدز موافقت کرده است که Wigan � 000 را برای هر پنج بازی اول تیم خود که حداکثر 2000 پوند بازی می کند، پرداخت کند

8. Playing up to it, he gives an autograph and we board for free.
[ترجمه ترگمان]او که در حال بازی کردن با آن است، رونمایی می کند و ما به طور رایگان سوار می شویم
[ترجمه گوگل]بازی کردن با آن، او یک اسکناس را می دهد و ما به صورت رایگان ارائه می کنیم

9. She likes to play up to him.
[ترجمه ترگمان] اون دوست داره باه اش بازی کنه
[ترجمه گوگل]او دوست دارد به او بازی کند

10. He wanted a raise, so he tried to play up to his boss.
[ترجمه ترگمان]می خواست بزرگش کنه، واسه همین سعی کرد با رئیسش بازی کنه
[ترجمه گوگل]او می خواست بالا برود، بنابراین او سعی کرد تا به رئیسش بازی کند

11. I don't like people who try to play up to me.
[ترجمه ترگمان]من از آدم هایی که سعی می کنند با من بازی کنند خوشم نمی اید
[ترجمه گوگل]من افرادی را دوست دارم که سعی در بازی کردن با من دارند

12. Students who too obviously play up to their teachers are usually disliked by their classmates.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزانی که به طور بدیهی به معلمان خود بازی می کنند معمولا از همکلاسی های خود بدشان می آید
[ترجمه گوگل]دانش آموزانی که بیش از حد به طور واضح به معلمان خود بازی می کنند معمولا توسط همکلاسی های خود را دوست ندارند

13. He doesn't play up to his boss.
[ترجمه ترگمان]اون با رئیسش بازی نمی کنه
[ترجمه گوگل]او به رئیس خود بازی نمی کند

14. He tried to play up to his best level.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد تا بهترین سطح خود را بازی کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا به بهترین سطح خود برسد

15. It'seems that she needs two good actors to play up to her.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او به دو بازیگر خوب نیاز دارد تا با او بازی کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او به دو بازیگر خوب نیاز دارد تا او را بازی کند

پیشنهاد کاربران

to behave so as to gain favor with someone ( also: to kiss up to )



کلمات دیگر: