1. She practiced sewing backward as well as frontward on her new sewing machine.
[ترجمه ترگمان]او هم مانند frontward که روی چرخ خیاطی جدیدش کار می کرد، خیاطی می کرد
[ترجمه گوگل]او در ماشین چرخ خیاطی خود دوچرخه سواری کرد و به سمت جلو رفت
2. "I've seen in other cars babies his age," Paige says. "I've seen them front-facing so I just always thought, 'OK, once he comes out of the infant seat, he faces [frontward].
[ترجمه ترگمان]Paige می گوید: \" من در ماشین های دیگر در سن و سال او دیده ام من آن ها را در مقابل دیدم، بنابراین همیشه فکر می کردم، بسیار خوب، زمانی که از صندلی نوزاد بیرون می آید، او با (frontward)روبرو می شود
[ترجمه گوگل]پیج می گوید: 'من در اتومبیل های دیگر دیده ام که نوزادان خود را دارند ' 'من آنها را دیدم جلو، بنابراین من همیشه فکر می کردم،' درست است، هنگامی که او از صندلی نوزاد بیرون می آید، او روبرو می شود [جلو]
3. Meanwhile, the vowels in 'bud, ' 'bode' and 'boot' all shift frontward.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، حروف صدادار در نطفه، نشانه و راه انداز همه جا به جا می شوند
[ترجمه گوگل]در همین حال، صداهای موجود در 'جوان'، 'بید' و 'بوت' همه حرکت به جلو
4. On ice, the opposite is true: A liquid layer reduces frontward friction, and the stone spins and slides in the same direction.
[ترجمه ترگمان]بر روی یخ، نقطه مقابل درست است: یک لایه مایع اصطکاک frontward را کاهش می دهد، و سنگ به همان جهت می چرخد و می لغزد
[ترجمه گوگل]در یخ، در مقابل درست است: یک لایه مایع، اصطکاک جلو را کاهش می دهد، و سنگ چرخش و اسلاید در همان جهت است
5. Regarding to the estimation of the elevated together with suspended heights of pipeline above the sea floor, they can be calculated with the Frontward and Backward models derived in this dissertation.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تخمین سطح بالای خط لوله بر روی کف دریا، می توان آن ها را با مدل های پشت و رو به جلو که در این مقاله به دست آمد محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]با توجه به برآورد ارتفاع همراه با ارتفاع معلق خط لوله در بالای کف دریا، می توان آنها را با مدل های پیشین و عقب مانده در این پایان نامه محاسبه کرد