1. Stop this silliness and get back to work!
[ترجمه ترگمان]این حماقت را رها کنید و به سرکار برگردید!
[ترجمه گوگل]این صخره را متوقف کنید و به کار بازگردید!
2. I laughed at his silliness.
[ترجمه ترگمان]به حماقت او خندیدم
[ترجمه گوگل]من در خجالتش خندیدم
3. Why not give herself over to the silliness of it, instead of feeling distress?
[ترجمه ترگمان]چرا به جای نگرانی، خود را به این حماقت تسلیم نکند؟
[ترجمه گوگل]چرا به جای احساس غم و اندوه به خودت آسیب نزن؟
4. There is a certain silliness around in the country.
[ترجمه ترگمان]در کشور نوعی حماقت وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کشور در حال ظهور خاصی است
5. This is not civil liberty but plain silliness.
[ترجمه ترگمان]این آزادی مدنی نیست بلکه حماقت است
[ترجمه گوگل]این آزادی مدنی نیست، اما ظلم و ستم ساده است
6. I would hear him repeating to himself that silliness, always on the verge of laughter, until he disappeared.
[ترجمه ترگمان]صدای او را می شنیدم که همیشه در شرف خندیدن بود، تا اینکه ناپدید شد
[ترجمه گوگل]من او را می شنیدم که آن گناه، همیشه در آستانه خنده، تا زمانی که ناپدید شد
7. Silliness, ignorance and indolence are very costly!
[ترجمه ترگمان]تنبلی، جهالت و تنبلی، بسیار گزاف است!
[ترجمه گوگل]غم و اندوه، جهل و زشتی بسیار پر هزینه است!
8. Too Late to Talk begins with serious prog silliness, the kind most commonly associated with strange men sporting stranger beards.
[ترجمه ترگمان]خیلی دیر است که صحبت با حماقت جدی و احمقانه شروع شود، نوعی که معمولا با مردان عجیب و غریب مردان غریبه در ارتباط است
[ترجمه گوگل]بیش از حد به بحث شروع می شود با prog silliness جدی، نوع بیشتر به طور معمول در ارتباط با مردان عجیب و غریب ورزش ریش غریبه
9. Silliness : Not one, but two, Night at the Museum movies. Also the lead in Hamlet
[ترجمه ترگمان]silliness: نه یک، بلکه دو، شب در فیلم های موزه نقش هملت هم همین طور
[ترجمه گوگل]غم انگیز نه یک، بلکه دو، شب در موزه فیلم همچنین سرب در هملت
10. They played up the silliness of their roles for camp effect.
[ترجمه ترگمان]آن ها این احمقانه بودن نقش خود را برای تاثیر اردوگاه بازی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها از این که نقش خود را برای اعمال اردوگاه بازی می کنند، بازی کردند
11. A time of innocence, silliness, and happiness.
[ترجمه ترگمان]یک زمان معصومیت، حماقت و شادی
[ترجمه گوگل]زمان بی گناهی، تلخی و شادی
12. Do not be swayed by silliness like " fools rush in where angels fear to tread. "
[ترجمه ترگمان]silliness مانند \"هجوم احمق ها\" که در آن فرشتگان از لگد زدن می ترسند، تکان نخورند \"
[ترجمه گوگل]به خاطر این که در آن فرشتگان به سختی می ترسند، عجله ای مانند 'عصبانیت احمق ها' را نمی گیرند '
13. Laugh is an expression of happiness, joy, silliness or fun.
[ترجمه ترگمان]خنده یک حالت شادی، شادی، حماقت و یا سرگرمی است
[ترجمه گوگل]خنده بیان شادی، شادی، غرور و یا سرگرم کننده است
14. Non - Potter Silliness : Two words: Mamma Mia!
[ترجمه ترگمان]Non silliness: دو واژه: ماما میا!\"
[ترجمه گوگل]غریبه غریبه پاتریک دو کلمه ماما میا!
15. This silliness is over.
[ترجمه ترگمان]این حماقت تمام شده است
[ترجمه گوگل]این رکود پایان یافته است