1. there's a divinity that shapes our ends . . .
(شکسپیر) خدایی هست که عاقبت ما را تعیین می کند . . .
2. there is a divinity that shapes our ends
(شکسپیر) خداوندی وجود دارد که عاقبت ما را معین می کند.
3. some believe in the divinity of christ
برخی معتقد به ربانیت عیسی هستند.
4. the soul may be considered an emanation of divinity lodged in man
می توان پنداشت که روح تجلی خداوند در بشر است.
5. She has a Doctorate in Divinity from York University.
[ترجمه ترگمان]او دکترای الاهیات را از دانشگاه نیویورک دارد
[ترجمه گوگل]او یک دکترا در الوهیت از دانشگاه یورک است
6. He suspected the dominant divinity of shallowness and an undue optimism.
[ترجمه ترگمان]او به الوهیت غالب بودن سطحی و خوش بینی undue مشکوک بود
[ترجمه گوگل]او مشکوک به الوهیت حاکمیت کم عمق و خوشبینی ناخوشایند بود
7. He announced that he was a student of divinity; did Mr Arkwright read his Bible?
[ترجمه ترگمان]او اعلام کرد که او دانشجوی الهیات است؛ آیا آقای Arkwright کتاب مقدس را می خواند؟
[ترجمه گوگل]او اعلام کرد که او دانشجوی الوهیت است؛ آیا آقای آرکراایت کتاب مقدس خود را خواند؟
8. The offended divinity gave not a thought to whether the youth had purposely insulted her or had come there in all innocence.
[ترجمه ترگمان]الوهیت offended به این فکر نیفتاده بود که آیا این جوان عمدا به او توهین کرده یا به بی گناهی او رسیده است یا نه
[ترجمه گوگل]الهی مجرمان فکر نمیکرد که آیا جوانان به طور هدفمند او را محکوم کرده بودند و یا بیگناه بوده اند
9. The search for the seat of divinity in man and nature is only a prelude to the aspiration for transcendence.
[ترجمه ترگمان]جستجو برای کرسی الوهیت در انسان و طبیعت تنها مقدمه ای برای اشتیاق تعالی است
[ترجمه گوگل]جستجو برای کرسی الوهیت در انسان و طبیعت تنها مقدمه ای برای تمایل به تعالی است
10. It looked like the carrel of an overworked divinity student.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک دانشجوی علوم الهی بیش از حد بر روی آن کار می کند
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسید که یک دانش آموز الهیات پر از کار است
11. The delicate question of which divinity is absorbing which is not always clear.
[ترجمه ترگمان]این سوال ظریف که الوهیت آن را جذب می کند، همیشه روشن نیست
[ترجمه گوگل]سوال ظریف که الوهیت جذب می کند، همیشه روشن نیست
12. After 194 the Emperor no longer claimed divinity.
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه ۱۹۴ امپراطور دیگر مدعی الوهیت نیست
[ترجمه گوگل]بعد از 194 امپراتور دیگر الوهیت را ادعا نمی کرد
13. Neith: goddess of Sais and a divinity of warfare, with her early symbols of a bow and arrows and shield.
[ترجمه ترگمان]الهه of: الهه جنگ و الهه جنگ با نشان های اولیه یک کمان و کمان
[ترجمه گوگل]نایت: الهه سایس و الهی جنگ، با نمادهای اولیه ی کمان و فلش و سپر
14. This is, of course, precisely the divinity with which Napoleon teased Laplace.
[ترجمه ترگمان]البته این همان الوهیت است که ناپلئون با آن لاپلاس را مورد تمسخر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این، البته، دقیقا همان الوهیت است که ناپلئون لاپلاس را لک زد