کلمه جو
صفحه اصلی

platitudinous


معنی : بی مزه، مبتذل، تکراری و پیش پا افتاده
معانی دیگر : تکراری و پیش پا افتاده کردن

انگلیسی به فارسی

بیمزه، مبتذل، تکراری و پیش پا افتاده کردن


انگلیسی به انگلیسی

• superficial, cursory, shallow; commonplace, banal, trite
a platitudinous remark or speech is boring and not original; a formal word.

مترادف و متضاد

بی مزه (صفت)
tame, arid, colorless, flaggy, flat, jejune, tasteless, insipid, unsavory, vapid, trivial, banal, wintry, wishy-washy, platitudinous, sapless, truistic

مبتذل (صفت)
commonplace, stale, pedestrian, trivial, banal, vulgar, trite, humdrum, platitudinarian, platitudinous, well-worn, truistic

تکراری و پیش پا افتاده (صفت)
platitudinous

جملات نمونه

1. The whole speech was platitudinous nonsense.
[ترجمه ترگمان]کل نطق پر از nonsense
[ترجمه گوگل]کل سخنرانی بی معنی بود

2. The preparation of platitudinous communication and information is essential for making the project of equipment purchase.
[ترجمه ترگمان]آماده سازی ارتباط platitudinous و اطلاعات برای ساخت پروژه خرید تجهیزات ضروری است
[ترجمه گوگل]تهیه ی ارتباطات و اطلاعات جامع برای ساختن پروژه خرید تجهیزات ضروری است

3. The processes need elaborate design, scientific management, platitudinous support of scientific research, and omnidirectional considerations of tourists' safety.
[ترجمه ترگمان]این فرایندها به طراحی دقیق، مدیریت علمی، پشتیبانی platitudinous از تحقیقات علمی، و ملاحظات مربوط به ایمنی گردشگران نیاز دارند
[ترجمه گوگل]این فرایندها نیاز به طراحی دقیق، مدیریت علمی، پشتیبانی گسترده از تحقیقات علمی و ملاحظات همه جانبه ایمنی گردشگران دارند

4. But it is a strength of her moving and dazzling achievement that Abbott is never conventional, preachy or platitudinous.
[ترجمه ترگمان]اما این یک قدرت از دست دادن و دستاورد درخشان او است که ابوت هرگز متعارف، preachy یا platitudinous نیست
[ترجمه گوگل]اما این قدرت تحرک در حال حرکت و خیره کننده ای است که ابوت هرگز عادی، موعظه یا پرهیز نیست

5. He was both too honest and too fond of Freeborn to make comforting and platitudinous promises.
[ترجمه ترگمان]او هم خیلی صادق و too بود و دلش می خواست freeborn را آرام کند و platitudinous کند
[ترجمه گوگل]او هم خیلی صادق بود و هم علاقه مند به فراماسونری بود تا وعده های آرام و شگفت انگیزی را به وجود آورد

6. Viewed simply as a novel, "Lolita" deals with situations and emotions that would remain exasperatingly vague to the reader had their expression been etiolated by means of platitudinous evasions.
[ترجمه ترگمان]با نگاه ساده به عنوان یک رمان، \"Lolita\" با موقعیت ها و احساساتی سر و کار دارد که همچنان مبهم باقی می ماند تا خواننده بتواند بیان آن ها را با استفاده از evasions platitudinous نشان دهد
[ترجمه گوگل]به سادگی به عنوان یک رمان نگاه کنید، 'لولیتا' با موقعیت و احساسات برخورد می کند که به خواننده تا حدودی مبهم باقی می ماند، بیان خود را با استفاده از انحرافات گسترده انجام می شود

7. What troubles me most about this is not the workshop or platitudinous questionnaire the DNA bit.
[ترجمه ترگمان]آنچه بیش از همه مرا رنج می دهد این است که این کارگاه آموزشی نیست و یا از طریق پرسشنامه به روش دی ان ای استفاده نمی شود
[ترجمه گوگل]بیشترین چیزی که در مورد این مسئله به من مربوط می شود این است که کارگاه یا پرسشنامه های رایج DNA نیست

8. It has lived because readers appreciate a refreshing stimulus, an irreverent reminder that they live in a world of platitudinous thinking, cheap moralizing, and foolish philosophy.
[ترجمه ترگمان]این کتاب به این دلیل زندگی کرده است که خوانندگان احساس یک محرک تازه ساز را درک می کنند، که یادآور این است که آن ها در دنیایی از تفکر platitudinous، اخلاقی ارزان و فلسفه احمقانه زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]این به آن معنا است که خوانندگان از یک محرک طراوت، یک یادآوری نابخردانه در زندگی دنیایی از تفکر شگرف، اخلاق ارزان و فلسفه احمق، قدردانی می کنند

9. During any phases of satellite production and design, exacting design and platitudinous experiments are needed, because maintaining on the tract of satellite is not executed.
[ترجمه ترگمان]در طول هر مرحله از تولید و طراحی ماهواره، طراحی دقیق و آزمایش های platitudinous مورد نیاز است، چرا که حفظ مسیر ماهواره اجرا نشده است
[ترجمه گوگل]در هر فاز تولید و طراحی ماهواره ای، طراحی دقیق و آزمایش های گسترده نیاز است، زیرا نگهداری در مدار ماهواره ای انجام نمی شود


کلمات دیگر: