1. The playwright does something remarkable in this scene, but without any impression of straining after an effect.
[ترجمه ترگمان]نمایشنامه نیز چیزی قابل ملاحظه است، اما بی آن که اثری از آن باشد
[ترجمه گوگل]نمایشنامهنویس در این صحنه چیزی شگفتانگیز دارد اما بدون تأسف از تنش پس از اثر
2. In today's review section Anthony Edwards, playwright, poet, novelist and general wordsmith, talks about his glittering career.
[ترجمه ترگمان]در بخش بررسی امروز آنتونی ادواردز، نمایشنامه نویس، شاعر، رمان نویس و ژنرال wordsmith، در مورد شغل درخشان خود صحبت می کند
[ترجمه گوگل]در بخش بازبینی امروز، آنتونی ادواردز، نمایشنامه نویس، شاعر، رمان نویس و اسطوره عمومی، در باره کار پر زرق و برق خود صحبت می کند
3. Gwyn Thomas was a famous playwright.
[ترجمه ترگمان]Gwyn تامس نمایشنامه نویس مشهور بود
[ترجمه گوگل]گین توماس یک نمایشنامه نویس معروف بود
4. Dario Fo, the famous Italian playwright, is a pop Pirandello.
[ترجمه ترگمان]و تو رو، نمایشنامه نویس مشهور ایتالیایی، پاپ pop است
[ترجمه گوگل]داریو فو، طراح مشهور ایتالیایی، پاپاردللو پاپ است
5. The playwright borrowed the essence of plot from Shakespeare.
[ترجمه ترگمان]نمایش نامه نویس، عصاره داستان شکسپیر را قرض گرفت
[ترجمه گوگل]نمایشنامه نویس ماهیت طرح از شکسپیر را قرض گرفت
6. The playwright Oscar Wilde was noted for his epigrams.
[ترجمه ترگمان]اسکار وایلد، نمایشنامه نویس مشهور، به خاطر epigrams مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اسکار وایلد، نمایشنامهنویس به خاطر epigrams خود اشاره کرد
7. The playwright cocooned himself in a world of pretence.
[ترجمه ترگمان]نویسنده نمایشنامه خود را در دنیایی از نمایش رها کرده بود
[ترجمه گوگل]نمایشنامهنویس خود را در دنیای اعتراض قرار داد
8. His career as a playwright had an auspicious start.
[ترجمه ترگمان]شغل او به عنوان یک نمایش نامه نویس، شروع خوبی بود
[ترجمه گوگل]حرفه او به عنوان یک نمایشنامه نویس شروع خوبی بود
9. The actor, director and playwright Steven Berkoff is to undergo a civil trial for rape.
[ترجمه ترگمان]بازیگر، کارگردان و نمایش نامه نویس، استیون Berkoff، قرار است در یک محاکمه مدنی برای تجاوز قرار گیرد
[ترجمه گوگل]استیون برکف بازیگر، کارگردان و نمایشنامه نویس است که در معرض تجاوز به یک پرونده مدنی قرار گیرد
10. The playwright, Athol Fugard, has long been acclaimed for his searing plays about injustice in his native land.
[ترجمه ترگمان]نویسنده نمایش نامه نویس، Athol Fugard، مدت ها است که به خاطر searing در سرزمین مادری خود مورد تحسین قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]نمایشنامهنویس، آتول فوغارد، مدتهاست برای نمایشهای درخشان خود در مورد بی عدالتی در سرزمین مادریش تحسین شده است
11. If Nivelle de la Chaussee was the great playwright of sentimental comedy, then Denise Diderot was the great theorist.
[ترجمه ترگمان]اگر Nivelle de la Chaussee نمایشنامه نویس بزرگ کمدی احساساتی بود، پس از آن دنیس دیدرو the بزرگ بود
[ترجمه گوگل]اگر Nivelle de la Chaussee نمایشنامهنویس بزرگی از کمدی خنده دار بود، سپس دنیس دیادر نظریهپرداز عالی بود
12. Campbell had been a fairly well-known playwright at one time.
[ترجمه ترگمان]در یک زمان، کمپبل یک نمایش نامه نویس نسبتا شناخته شده بوده است
[ترجمه گوگل]کمپبل در یک زمان یک نمایشنامه نویس نسبتا شناخته شده بود
13. The bruising rejection might have crushed another playwright.
[ترجمه ترگمان]رد شدن کبودی ممکن است یک نمایش نامه نویس دیگر را درهم شکسته باشد
[ترجمه گوگل]رد کبودی ممکن است یک نمایشنامهنویس دیگر را خرد کند
14. He was already a famous poet and playwright, but he was a family man, too.
[ترجمه ترگمان]او از همین حالا یک شاعر مشهور بود، اما او هم یک مرد خانواده بود
[ترجمه گوگل]او پیش از این یک شاعر معروف و نمایشنامه نویس بود، اما او نیز یک مرد خانواده بود
15. The playwright pounces upon the gags like a poodle going after the petits fours.
[ترجمه ترگمان]نمایشنامه می نویسم مانند یک سگ شکاری که بعد از the از روی کیک به gags می رود
[ترجمه گوگل]نمایشنامهنویس بر روی گاوها مانند پودل که بعد از چهارده ریزه اندام می آید، می کشد