کلمه جو
صفحه اصلی

frump


معنی : زن شلخته، زن امل
معانی دیگر : زن زشت و شلخته، زن امل و بد لباس، اخم

انگلیسی به فارسی

زن شلخته، زن امل، اخم


از بین بردن، زن شلخته، زن امل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: frumpish (adj.), frumpishly (adv.), frumpishness (n.)
• : تعریف: a girl or woman who is dull, plain, or unattractive and dresses drably or unfashionably.

• woman who dresses in an untidy manner
when people refer to a woman as a frump, they mean that she is old-fashioned, dull, and uninteresting.

مترادف و متضاد

زن شلخته (اسم)
drab, slut, trollop, dowdy, frump, slattern, draggle-tail

زن امل (اسم)
frump

slob


Synonyms: slattern, dowdy person, old bag, schlump


جملات نمونه

1. She looked a frump in her shapeless skirt and flat shoes.
[ترجمه ترگمان]او زنی frump بود که در دامن shapeless و کفش های flat دیده می شد
[ترجمه گوگل]او در دامن بی شکل و کفشهای تختش گریه می کرد

2. She got a reputation as a frump.
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه زن بدعنق مشهور بود
[ترجمه گوگل]او شهرت را به عنوان یک رکود به دست آورد

3. You're turning into an old frump before your time.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که وقتت تموم شه، داری تبدیل به یه زن هرزه پیر میشی
[ترجمه گوگل]شما قبل از زمان خود از بین رفته اید

4. She was a princess, and a princess could make Jackie Kennedy appear almost a frump.
[ترجمه ترگمان]اون یه پرنسس بوده و یه پرنسس می تونه کاری کنه که جکی کندی زن frump باشه
[ترجمه گوگل]او یک شاهزاده خانم بود و یک شاهزاده خانم می تواند باعث شود جکی کندی تقریبا از بین برود

5. In the woman's eyes, he is so romantic and salt and can lead excitement . But she doesn't know he is also a frump or sloppy person, such as his feculentshoes and socks here and there .
[ترجمه ترگمان]در چشمان زن، او خیلی رمانتیک و شور است و می تواند هیجان را رهبری کند اما او نمی داند که او یک زن امل یا شلخته است، مثل feculentshoes و جوراب های او در اینجا و آنجا
[ترجمه گوگل]در چشم زنان، او خیلی عاشقانه و نمک است و می تواند هیجان را به ارمغان بیاورد اما او نمی داند که او نیز یک فرد ناامید و ناامید است، مانند جسد و جوراب هایش در اینجا و آنجا


کلمات دیگر: