کلمه جو
صفحه اصلی

frosh


معنی : دانشجوی سال اول دانشکده، جدید الورود
معانی دیگر : (امریکا- عامیانه) دانشجوی سال اول، دانش آموز سال اول، سال اولی

انگلیسی به فارسی

freshman =


انگلیسی به انگلیسی

• freshman in college; frog

مترادف و متضاد

دانشجوی سال اول دانشکده (اسم)
freshman, frosh

جدید الورود (اسم)
freshman, income, frosh, postulant

جملات نمونه

1. Frosh are supposed to do morning exercises every day.
[ترجمه ترگمان]قرار است که Frosh هر روز تمرین صبحگاهی انجام دهند
[ترجمه گوگل]Frosh قرار است هر روز تمرینات صبحانه انجام دهند

2. It is said that 90% of frosh expect to be above average in their class. You are to provide a reality check.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که ۹۰ درصد از frosh انتظار دارند که در کلاس خود به طور متوسط بالاتر باشند شما باید یک چک به واقعیت ارائه کنید
[ترجمه گوگل]گفته شده است که 90٪ تخم مرغ در طبقات خود انتظار دارند که بالاتر از حد متوسط ​​باشند شما باید یک بررسی واقعی انجام دهید

3. In degree, frosh student leaders got higher score than sophomore and junior in dimension of the ability of communication and organization.
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، رهبران دانش آموزان امتیاز بالاتری نسبت به دانشجویان دوم و سوم در ابعاد توانایی ارتباط و سازمان کسب کردند
[ترجمه گوگل]در مقطع، رهبران دانشجویان Frosh نمره بالاتر از دانشجویان سال دوم و بالاتر در ابعاد توانایی ارتباطات و سازمان بود

4. Get some frosh to do it for you.
[ترجمه ترگمان] چندتا نوچه برام بیار که اینکار رو برات انجام بده
[ترجمه گوگل]برای اینکه این کار را برای شما انجام دهیم، کمی سرحال باش

5. This paper describes an effective measure to combine teaching with education, namely, supervisor system of frosh(SSF), and the important role and creativity of SSF are also elaborated.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک تدبیر موثر برای ترکیب آموزش با آموزش، یعنی، سیستم ناظر of (SSF)، و نقش مهم و خلاقیت of نیز شرح داده می شود
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مؤلفه موثر برای ترکیب تدریس با آموزش و پرورش، یعنی سیستم سرپرست frosh (SSF)، و همچنین نقش مهم و خلاقیت SSF نیز توضیح داده شده است

6. About this exam, I feel narrow in reeding. I don't know the by reason of if we are the frosh.
[ترجمه ترگمان]در مورد این امتحان احساس تنگی و باریکی می کنم من دلیل اصلی این کار را نمی دانم
[ترجمه گوگل]درباره این امتحان، من در حال تمیز کردن کمی احساس می کنم من نمی دونم چرا اینجوریه

7. One of the things that they set out to do first was, of course, to scare us, and to show the stupid frosh they were boss around here.
[ترجمه ترگمان]یکی از کارهایی که برای اولین بار انجام می دادند این بود که ما را بترساند، و به آن نوچه احمق نشان دهم که در این اطراف رئیس بودند
[ترجمه گوگل]البته، اول از همه چیزهایی که برای اولین بار انجام دادیم، برای ما ترساندن و نشان دادن احمدی احمقانه بود که رئیس آنها در اینجا بود

8. Those numbers alongside Dwyane Wade's, Ben Gordon's, Ray Allen's and Brandon Roy's frosh stats.
[ترجمه ترگمان]این ارقام در کنار Dwyane وید، بن گوردون، ری الن و براندون روی frosh frosh قرار دارند
[ترجمه گوگل]این عدد در کنار آمار Dhoyane Wade، Ben Gordon، Ray Allen و Brandon Roy است


کلمات دیگر: