کلمه جو
صفحه اصلی

showing


معنی : اظهار، نمایش، جلوه، اشکار سازی، شاخص، ارائه
معانی دیگر : نشان دادن، سئانس، علامت، مظهر

انگلیسی به فارسی

نمایش، جلوه، ارائه، اشکارسازی، اظهار، علامت، مظهر


نشان دادن، نمایش، ارائه، اظهار، جلوه، شاخص، اشکار سازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of presenting or exhibiting something.
مشابه: demonstration, display, exhibit, indication

(2) تعریف: a show; display.
مشابه: demonstration, display, exhibit

- a showing of his paintings
[ترجمه ترگمان] تصویری از نقاشی هایش را نشان می داد
[ترجمه گوگل] یک نمایش از نقاشی هایش

(3) تعریف: a performance or record of performance.

- She made a bad showing on the test, but a good showing in the job.
[ترجمه ترگمان] او یک نمایش بد در مورد این آزمایش انجام داد، اما یک نمایش خوب در این شغل
[ترجمه گوگل] او نشان داد بد در آزمون، اما نشان دادن خوب در شغل

• exhibition, presentation; performance; appearance
a showing of a film or exhibition is a presentation of it somewhere so that people can see it.

مترادف و متضاد

اظهار (اسم)
signification, statement, avouchment, declaration, saying, utterance, remark, say, adduction, adductor, testimony, allegation, proposal, showing, predication, say-so

نمایش (اسم)
amusement, performance, play, display, show, appearance, demonstration, ostentation, histrionics, representation, presentation, exhibition, portrayal, parade, presentment, staging, showing, exposure, drama, flare, spectacle

جلوه (اسم)
display, sight, show, seeming, parade, flourish, luster, flaunt, bravery, flash, showing, resplendence, resplendency

اشکار سازی (اسم)
manifestation, revelation, decryption, showing

شاخص (اسم)
index, showing, dial, indicator, gnomon

ارائه (اسم)
show, offer, representation, presentation, exhibition, presentment, showing, exposure, offering

جملات نمونه

1. showing pity for a sharp-fanged tiger . . .
ترحم بر پلنگ تیز دندان . . .

2. showing rustam with a gun is an anachronism
نشان دادن رستم با هفت تیر یک جابجایی در تاریخ است.

3. graph showing mean temperatures in january
نمودار میانگین درجه ی حرارت در ژانویه

4. an account showing $100 on the debit side and $1000 on the credit side
حسابی که در ستون بدهکار صد دلار و در ستون بستانکار هزار دلار نشان می دهد

5. bathing beauties showing their shapes
مه رویان شناگری که بدن های خود را نشان می دادند

6. directional lines showing wind and ocean currents
خط های جهت نما که جریان بادها و اقیانوس ها را نشان می دهند

7. faty's slip was showing under her skirt
زیردامنی فاطی از زیر دامنش پیدا بود.

8. they mocked him for showing fear
او را به خاطر اینکه از خود ترس نشان داد مسخره کردند.

9. this chart has a curve showing the rise in prices
این نمودار منحنی افزایش قیمت ها را نشان می دهد.

10. What does youth have that's worth showing off? Have you ever been old?
[ترجمه ترگمان]جوانی که ارزش خودنمایی دارد چیست؟ تا حالا پیر شدی؟
[ترجمه گوگل]جوانان چه چیزی ارزش دیدن دارند؟ آیا تا به حال پیر شده اید؟

11. Her condition is showing aprogressive improvement.
[ترجمه ترگمان]شرایط او نشان دهنده بهبود aprogressive است
[ترجمه گوگل]وضعیت او نشان دهنده پیشرفت قابل ملاحظه ای است

12. Scientists have discovered remarkable new evidence showing how the body rebuilds itself while we sleep.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان شواهد جدید قابل توجهی را کشف کرده اند که نشان می دهند چگونه بدن در حالی که ما خواب هستیم، خود را بازسازی می کند
[ترجمه گوگل]دانشمندان شواهد جدید قابل توجهی را نشان داده اند که نشان می دهد چگونه بدن خود را در هنگام خواب می سازد

13. They're showing a triple bill of horror movies .
[ترجمه ترگمان]آن ها یک اسکناس سه برابر فیلم های ترسناک نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها یک لایحه ای از فیلم های ترسناک را نشان می دهند

14. An old peasant is showing them how to do the work.
[ترجمه ترگمان]یک روستایی پیر به آن ها نشان می دهد چگونه کار را انجام دهند
[ترجمه گوگل]یک دهقانی قدیمی نشان می دهد که چگونه کار را انجام می دهد

15. Her work is showing some signs of improvement.
[ترجمه ترگمان]کار او نشانه هایی از بهبود را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کار او نشان دهنده نشانه هایی از بهبود است

16. The opposing team put up a very strong showing.
[ترجمه ترگمان]تیم مخالف یک نمایش بسیار قوی را برپا کرد
[ترجمه گوگل]تیم مخالف نشان داد بسیار قوی است

پیشنهاد کاربران

نشان داده شده است که، اظهار شده است که
showing the important role of calmodulin in the activation of calcitonin
اظهار شده است که کالمودولین در فعّال سازی کلسی تونین نقش مهمّی دارد

دستاورد


کلمات دیگر: