1. a motorcycle whizzed by me
یک موتورسیکلت غژی از کنارم گذشت.
2. the motorcycle passed all the cars
موتور سیکلت از همه ی ماشین ها جلو زد.
3. the motorcycle skidded and spilled the driver in the dust
موتورسیکلت لیز خورد و راننده را به خاک افکند.
4. to straddle a motorcycle
سوار موتور سیکلت شدن
5. he jumped on the motorcycle and barreled past the guard
پرید روی موتور سیکلت و مثل تیر از جلو نگهبان رد شد.
6. he was ordered to dismount from his motorcycle
به او دستور دادند که از موتورسیکلت خود پیاده شود.
7. He wheeled his motorcycle into the street.
[ترجمه ترگمان]موتورسیکلت را به سمت خیابان چرخاند
[ترجمه گوگل]او موتور سیکلت خود را در خیابان چرخانید
8. You'd better encash your motorcycle at once.
[ترجمه ترگمان]بهتر است فورا motorcycle را encash
[ترجمه گوگل]بهتر است موتورسیکلت خود را یک بار ببندید
9. The car was pulling a trailer with motorcycle on it.
[ترجمه ترگمان] ماشین داشت یه تریلر رو با موتور سوار می کرد
[ترجمه گوگل]ماشین یک تریلر با موتورسیکلت بر روی آن کشید
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
11. He spends hours cleaning that motorcycle - it's his pride and joy.
[ترجمه احمد] او ساعت ها موتور سیکلت خود را تمیز می کند برای اینکه این افتخار و شادی اوست
[ترجمه ترگمان]او ساعت ها صرف تمیز کردن موتور سیکلت می کند - این غرور و شادی اوست
[ترجمه گوگل]او ساعت ها تمیز می کند که موتور سیکلت - این افتخار و شادی اوست
12. These rough roads soon wore the tread of motorcycle tires off.
[ترجمه ترگمان]این جاده های ناهموار خیلی زود اثر چرخ های موتورسیکلت را در بر می گرفت
[ترجمه گوگل]این جاده های خشن به زودی از رانندگی تایرهای موتور سیکلت خسته شد
13. The motorcycle rode smoothly on the expressway.
[ترجمه ترگمان]موتورسیکلت به نرمی در بزرگراه حرکت کرد
[ترجمه گوگل]موتور سیکلت هموار بر روی بزرگراه رفت
14. A motorcycle can be a great expense.
[ترجمه ترگمان]یک موتور سیکلت می تواند هزینه زیادی داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک موتور سیکلت می تواند یک هزینه عالی باشد
15. He clipped along the road on his motorcycle.
[ترجمه ترگمان]با موتور سیکلت خود جاده را قطع کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی موتورسیکلت خود در جاده حرکت کرد
16. Lozano claimed that motorcycle driver Clement Lloyd was trying to run him down.
[ترجمه ترگمان]Lozano ادعا کرد که راننده موتورسیکلت، کلمنت Lloyd سعی داشت او را پایین بکشد
[ترجمه گوگل]لوزانو ادعا کرد که کلمنت لویید، راننده موتور سیکلت، سعی داشت تا او را بکشد
17. He lost his leg in a motorcycle accident.
[ترجمه Setare] او در یک تصادف با موتور سیکلت پای خود را از دست داد.
[ترجمه ترگمان]اون یه تصادف موتور سیکلت رو از دست داد
[ترجمه گوگل]او در یک تصادف موتور سیکلت خود را از دست داد