کلمه جو
صفحه اصلی

frowzy


معنی : شلخته، پوسیده، چرک، پلید، بد بو، ترشیده
معانی دیگر : (نادر) بد بو، دارای بوی رطوبت و کپک زدگی

انگلیسی به فارسی

بدبو، (مجازا) شلخته، چرک، پلید، پوسیده، ترشیده


فریزر، شلخته، چرک، پلید، پوسیده، ترشیده، بد بو


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: frowsier, frowzier, frowsiest, frowziest
مشتقات: frowsily (adv.), frowzily (adv.), frowsiness (n.), frowziness (n.)
(1) تعریف: having a slovenly, dirty appearance.
متضاد: trim
مشابه: grubby, shabby

(2) تعریف: having a foul or musty odor.
مشابه: moldy, musty

• musty, fusty; slovenly, slatternly; unkempt

مترادف و متضاد

شلخته (صفت)
blowzy, sloppy, grubby, slovenly, frumpy, slipshod, frowsy, sordid, frowzy, frumpish, sloven

پوسیده (صفت)
rotten, rusty, carious, corroded, frowsty, frowsy, musty, frowzy

چرک (صفت)
dingy, dirty, squalid, smeary, frowsty, frowsy, impure, sordid, frowzy

پلید (صفت)
foul, dirty, filthy, unclean, frowsy, defiled, fulsome, frowzy

بد بو (صفت)
fetid, sticky, unsavory, smelly, odoriferous, gamy, frowsy, reeky, noisome, stinking, funky, stinky, malodorous, frowzy, fuggy, gamey, mephitic

ترشیده (صفت)
rank, rancid, frowsy, foxy, overripe, musty, frowzy

slovenly


Synonyms: untidy, unkempt, slatternly, dirty


جملات نمونه

1. Nothing, of course, was frowzy, but everything was somewhat dusty, as if belonging to a man who never rebuked a servant.
[ترجمه ترگمان]البته هیچ چیز نبود، اما همه چیز تا حدی گرد و غبار بود، انگار که متعلق به مردی بود که هرگز یک خدمتکار را سرزنش نمی کرد
[ترجمه گوگل]البته، البته، فریب خورده بود، اما همه چیز تا حدودی گرد و خاک بود، به شرط اینکه متعلق به یک مرد که هرگز بنده را مجازات نمی کرد

2. I also think it will match your frowzy room.
[ترجمه ترگمان]من همچنین فکر می کنم که با اتاق frowzy هماهنگ خواهد شد
[ترجمه گوگل]من هم فکر می کنم اتاق شما را مطابقت می دهد

3. There were frowzy fields, and cow-houses, and dunghills, and dustheaps, and ditches, and gardens, and summer-houses, and carpet-beating grounds, at the very door of the Railway.
[ترجمه ترگمان]مزارع frowzy و خانه ها و dunghills و dustheaps و ditches و باغ های تابستانی و باغچه های تابستانی و محوطه چمن و محوطه چمن و در همان در راه آهن زیرزمینی بود
[ترجمه گوگل]در حیاط راه آهن، مزرعه های فضایی، خانه های گاو و گودال ها، و گرد و غبار و گودال ها، و باغ ها، و خانه های تابستانی و زمین های ضرب و شتم فرش وجود داشت

4. Frowzy clothes; a frowzy professor.
[ترجمه ترگمان]لباس frowzy؛ یک پروفسور frowzy
[ترجمه گوگل]لباس فریبنده؛ استاد فوجی

5. The frowzy street was disgusting.
[ترجمه ترگمان]خیابان frowzy نفرت انگیز بود
[ترجمه گوگل]خیابان فضولی منفور بود

6. In addition, penicillium germs found out in pharynx is 4% and this may be concerned with the examined adults, contact with frowzy bagasse.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، penicillium که در حلق پیدا می شوند ۴ % است و این ممکن است مربوط به بزرگسالان معاینه شده، تماس با تفاله نیشکر باشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، میکروب های پنی سیلیم در ناحیه گردابی 4٪ است و ممکن است در مورد بزرگسالان مورد بررسی قرار گیرد، تماس با قارچ فوجی

7. The drowsy browser knits its brows to browbeat the frowzy crow.
[ترجمه ترگمان]The drowsy، ابرو درهم می کشد تا کلاغ frowzy را به هم بزند
[ترجمه گوگل]مرورگر سرسختی با استفاده از مرورگرهای خود می کوشد کلاغ ها را پرت کند


کلمات دیگر: