1. I am not going to dissert on ( upon ) his humor; I am not a fair judge.
[ترجمه ترگمان]من به شوخی و شوخی او ادامه نخواهم داد؛ من یک قاضی منصفانه نیستم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم در مورد (طنز) طنز خود بحث کنم؛ من یک قاضی عادل نیستم
2. The paper systematically dissert various auxiliary information application models and methods in domain estimation.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور سیستماتیک از مدل ها و روش های مختلف کاربرد اطلاعات در حوزه تخمین دامنه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور سیستماتیک، مدل های مختلف اطلاعات کمکی و روش های برآورد دامنه را تجزیه می کند
3. The dissert, Marx on labor force of two basic conditions becomes commodity, is very incisive and penetrating, it's the abstract science theory of the history given rise to society economy appearance.
[ترجمه ترگمان]The، مارکس از نیروی کار دو شرط اساسی تبدیل به کالایی می شود که بسیار نافذ و نافذ است، و نظریه علم انتزاعی تاریخ به ظهور اقتصاد جامعه است
[ترجمه گوگل]این مقاله، مارکس در مورد نیروی کار دو شرایط اساسی، کالا می شود، بسیار شدید و نفوذ دارد، این نظریه علمی انتزاعی تاریخ است که موجب ظهور اقتصاد جامعه می شود
4. This article dissert on pyrazine derivant of natural presence, spice with structure exchange some regularity and in food flavour of ligand model.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد pyrazine derivant از حضور طبیعی، ادویه با ساختار، کمی نظم و در طعم غذا مدل لیگاند دخالت دارد
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد مشتق از پریزین حضور طبیعی، ادویه جات با تغییر ساختار برخی از منظر و در طعم غذا از مدل لیگاند
5. This dissert aims at developing the high-speed temperature-measuring instrument for the application of high energy density heating.
[ترجمه ترگمان]هدف از این dissert توسعه ابزار اندازه گیری دما با سرعت بالا برای استفاده از گرمایش چگالی انرژی بالا است
[ترجمه گوگل]هدف از این پژوهش، توسعه ابزار اندازه گیری دما با سرعت بالا برای استفاده از حرارت تابش با انرژی بالا است
6. This dissert at ion is devoted tot he development of ruin theory in two kinds of risk model.
[ترجمه ترگمان]این dissert در یون، فرزند خود را به توسعه تیوری تخریب در دو نوع مدل ریسک اختصاص داده است
[ترجمه گوگل]این مقاله در یون به توسعه دو نظریه تخریب در دو نوع مدل ریسک اختصاص دارد
7. Finally, in particular, this dissert explains the key techniques of our developed instrument system such as the designs for resistant interference and for printing circuit board.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، به طور خاص، این dissert تکنیک های کلیدی سیستم ابزار توسعه یافته ما مانند طراحی برای تداخل مقاوم و تخته مدار چاپی را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]در نهایت، به ویژه، این مقاله خلاصه تکنیک های کلیدی سیستم های توسعه یافته ما مانند طرح های تداخل مقاومتی و چاپ تخته مدار را توضیح می دهد
8. Before leaving campus, dissert your graduation thesis carefully!
[ترجمه ترگمان]قبل از ترک محوطه دانشکده، تز فارغ التحصیلی خود را به دقت بررسی کنید!
[ترجمه گوگل]قبل از ترک محل تحصیل، پایان نامه فارغ التحصیلی خود را با دقت بخوانید!
9. The dissert ton isn contents and functions of the basic principles of(omitted)l law? lt in(omitted)ee parts.
[ترجمه ترگمان]تن dissert، محتویات و توابع پایه قانون اساسی (حذف شده)نیست؟ lt (حذف شده)قطعات ee
[ترجمه گوگل]محرک تنه ایزون محتویات و عملکردهای اصول اساسی قانون (حذف شده) است؟ در قسمت (حذف شده) قطعات الکترونیکی
10. This is the basis how the dissert. . .
[ترجمه ترگمان]این پایه و اساس رفتار dissert است
[ترجمه گوگل]این مبنای چگونگی تفصیل است
11. This dissert intends to clarify the legal relations between parties in international factoring, and to provide references to practice and legislation in international factoring.
[ترجمه ترگمان]این dissert قصد دارد تا روابط قانونی بین طرفین در عامل یابی بین المللی را روشن کند و منابع لازم برای اعمال و قوانین در عامل بین المللی را ارایه دهد
[ترجمه گوگل]این متقاضی قصد دارد روابط حقوقی بین طرفین را در فاکتور بین المللی روشن نماید و برای ارجاع به عمل و قوانین در فاکتور بین المللی ارائه دهد
12. Dissert the principle of power equilibrium, and present the method that is making use of equivalent resistance to compensate harmonic source.
[ترجمه ترگمان]Dissert اصل تعادل قدرت، و روشی که استفاده از مقاومت معادل را برای جبران منبع هارمونیک ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]اصل اصل تعادل قدرت را از بین ببرید و روش را ارائه دهید که از مقاومت معادل برای جبران منبع هارمونیک استفاده می کند
13. ABSTRACT From the view of demands of the new mode of production, process-oriented assembly modeling technique is researched in this dissert . . .
[ترجمه ترگمان]چکیده از دیدگاه نیازهای نوع جدید تولید، تکنیک مدل سازی فرآیند محور در این dissert تحقیق می شود
[ترجمه گوگل]چکیده از دیدگاه خواسته های روش جدید تولید، تکنیک مدل سازی فرایندهای مونتاژ در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
14. I'll have the steak, French fries, and let's see, chocolate ice cream for dissert.
[ترجمه ترگمان]من استیک و سیب زمینی سرخ کرده را خواهم گرفت و بگذار ببینم بستنی شکلاتی برای dissert
[ترجمه گوگل]من سیب زمینی سرخ شده را می خورم و اجازه می دهم بستنی شکلاتی را برای محصور کردن ببینم
15. It will show us the workable and existing measures according to dissert the nation policy support and administration on the power-heating cooperation enterprises from the nation policy point.
[ترجمه ترگمان]این برنامه اقدامات عملی و موجود را با توجه به حمایت از حمایت سیاست کشور و مدیریت بر شرکت های هم کاری در زمینه گرمایش از نقطه نظر سیاست کشور به ما نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]این به ما اقدامات قابل اجرا و در حال حاضر مطابق با حمایت از سیاست های ملی و مدیریت در شرکت های همکاری انرژی برق از نقطه نظر سیاست ملی است