1. Irresolution made him turn and turn, like a beast sunk in a bog.
[ترجمه ترگمان]Irresolution او را مانند جانوری که در باتلاق فرورفته باشد می چرخاند و می چرخاند
[ترجمه گوگل]Irresolution او را به نوبه خود و به نوبه خود، مانند یک جانور غرق شده در خلیج
2. If you are enslaved by laziness, irresolution, wavering, negative behaviors and timidity, luck will abandon you. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]اگر شما به خاطر تنبلی، تردید، دودلی، رفتارهای منفی و timidity اسیر شده اید، شانس شما را ترک خواهد کرد دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]اگر شما توسط غرور، بی حوصلگی، تکان دادن، رفتارهای منفی و ترسو به بردگی برسید، شانس شما را رها خواهد کرد دکتر T P Chia
3. A lack of certainty that often leads to irresolution.
[ترجمه ترگمان]فقدان قطعیت که اغلب منجر به عدم قطعیت می شود
[ترجمه گوگل]فقدان اطمینان که اغلب منجر به بروز مشکل می شود
4. Mental illness as agony, weakness, timidity, irresolution, nervousness and other bad habit can be corrected.
[ترجمه ترگمان]بیماری روانی، رنج، ضعف، تردید، تردید، تردید، تردید و دیگر عادت بد
[ترجمه گوگل]بیماری روانی به عنوان آزار، ضعف، ترسو، بی حوصلگی، عصبانیت و دیگر عادت بد می تواند تصحیح شود
5. Shall we gather strength by irresolution and inaction?
[ترجمه ترگمان]آیا ما باید قدرت و تزلزل و تزلزل و تزلزل خود را جمع و جور کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم قدرت را با خلع سلاح و بی عدالتی جمع کنیم؟
6. His countenance betrayed irresolution and reluctance.
[ترجمه ترگمان]حالت چهره اش حاکی از تردید و تردید بود
[ترجمه گوگل]چهره او خالی از خشونت و بی حرمتی است
7. If you have a negative character, you are likely to fall victim to laziness, irresponsibility, low self- esteem, irresolution. Quitting- mindedness, recklessness, compulsion and emotional impulsiveness. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]اگر شما دارای یک شخصیت منفی هستید، احتمالا قربانی تنبلی، بی مسئولیتی، عزت نفس پایین و عدم اعتماد به نفس هستید پس از ترک سیگار، بی احتیاطی، اجبار، و impulsiveness احساسی دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]اگر شخصیت منفی داشته باشید، احتمالا قربانی لکنت، بی مسئولیتی، اعتماد به نفس پایین و عدم تحقق آن خواهید شد بی نظمی، بی احتیاطی، اجبار و تکانشگری عاطفی دکتر T P Chia
8. While Asquithians were attacking the Black and Tan policy as immoral, the Unionists were accusing the government of irresolution.
[ترجمه ترگمان]در حالی که Asquithians به سیاست سیاه و تان به عنوان غیر اخلاقی حمله می کردند، Unionists دولت را به عدم قطعیت متهم می کردند
[ترجمه گوگل]در حالی که Asquithians برای خطرات سیاه و قهوه به عنوان غیر اخلاقی حمله می کردند، اتحادیه گری ها دولت را مجبور ساختند که از حل وفصل استفاده کنند
9. If you are victimized by a negative character, which is characterized by laziness, irresponsibility, low self-esteem, irresolution and wavering, you will lose control of your future. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]اگر قربانی یک شخصیت منفی هستید، که با تنبلی، بی مسئولیتی، عزت نفس پایین، تردید و تردید مشخص می شود، کنترل آینده خود را از دست خواهید داد دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]اگر شما توسط یک شخصیت منفی مورد تجاوز قرار گرفته باشید، که توسط تنبلی، بی مسئولیتی، اعتماد به نفس پایین، بی اعتمادی و بی حوصلگی مشخص می شود، شما کنترل آینده خود را از دست خواهید داد دکتر T P Chia
10. Then it was plausible to fear that a show of irresolution in one part of the world would have dangerous repercussions elsewhere.
[ترجمه ترگمان]سپس این امکان وجود داشت که ترس از عدم قطعیت در یک بخش از جهان عواقب خطرناکی در جای دیگری داشته باشد
[ترجمه گوگل]سپس آن را قابل قبول بود از ترس اینکه نشان می دهد عدم تحقق در یک بخشی از جهان، پیامدهای خطرناکی در جاهای دیگر داشته باشد
11. Reluctance or an inability to make up one's mind; irresolution .
[ترجمه ترگمان]تردید یا عدم توانایی در تصمیم گیری در ذهن انسان
[ترجمه گوگل]بی خوابی یا ناتوانی در ایجاد ذهنیتان؛ irresolution