کلمه جو
صفحه اصلی

doggy


معنی : سگک، سگ، سگ کوچولو
معانی دیگر : (زبان کودکانه) هاپو، سگ مانند، سگ خو، بدخلق، سگ بزبان کودکانه

انگلیسی به فارسی

سگ (به‌ زبان کودکانه)، سگ کوچولو


انگلیسی به انگلیسی

• puppy, young dog
of or pertaining to a dog; like a dog , doggish; fond of dogs; pretentious; showy; pompous, ostentatious

مترادف و متضاد

سگک (اسم)
buckle, doggy, tach, tache

سگ (اسم)
tike, doggy, dog, tyke

سگ کوچولو (اسم)
doggy

جملات نمونه

1. Fortunately, this is the land of the doggy bag.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، این محل نگهداری از doggy است
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، این سرزمین کیسه سگ کوچولو است

2. What a nice doggy !
[ترجمه ترگمان]چه سگ نازی!
[ترجمه گوگل]یک سگ کوچولو خوب!

3. Some showed a deep understanding of doggy psychology.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها درک عمیقی از روانشناسی سگ را نشان دادند
[ترجمه گوگل]برخی درک عمیق از روانشناسی سگسی نشان دادند

4. Penzance must have a high rating in the doggy charts.
[ترجمه ترگمان]Penzance باید رتبه بالایی در چارت doggy داشته باشند
[ترجمه گوگل]Penzance باید دارای امتیاز بالا در نمودار سگ کوچولو باشد

5. Move the little doggy.
[ترجمه ترگمان] اون سگ کوچولو رو تکون بده
[ترجمه گوگل]سگ کوچولو کوچک را حرکت دهید

6. I said quit the doggy talk!
[ترجمه ترگمان]! گفتم تمومش کن سگ حرف بزنه
[ترجمه گوگل]من گفتم بحث سگ کوچولو را ترک کرده ام!

7. In 2008 she opened her own doggy day care business, Ciao Bow Wow, in lower Manhattan.
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰۸ او کسب وکار مراقبت روزانه خود را افتتاح کرد، Ciao بو وو، در پایین منهتن
[ترجمه گوگل]در سال 2008، او بازداشت روزمرگی خود را برای سگی کسب کرد، Ciao Bow Wow، در منهتن پایینتر

8. A doggy lived in my house about one week.
[ترجمه ترگمان]یه سگ یه هفته تو خونه من زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]یک سگ کوچولو حدود یک هفته در منزلم زندگی کرد

9. Your doggy sees quite lovely, doesn't he?
[ترجمه ترگمان]سگ تو خیلی دوست داشتنی به نظر می رسه، نه؟
[ترجمه گوگل]سگ کوچولو شما را دوست دارد، آیا او نیست؟

10. This Silly brand doggy doorstop is as practical as it is cute.
[ترجمه ترگمان]این سگ کوچک سگ کوچولوها خیلی بامزه است
[ترجمه گوگل]این سگ کوچولو نام تجاری Silly به معنای واقعی آن است که ناز است

11. It is inappropriate to ask for a doggy bag when you are a guest.
[ترجمه ترگمان]زمانی که میهمان هستید از داشتن یک کیسه سگ بسیار نامناسب است
[ترجمه گوگل]وقتی مهمان می شوید، نامناسب است که برای یک کیسه سگ کوچولو بخواهید

12. May I have a doggy bag?
[ترجمه ترگمان]میشه یه کیف سگ داشته باشم؟
[ترجمه گوگل]ممکن است یک کیسه سگ کوچولو داشته باشم؟

13. Save the doggy bag for informal dining situations.
[ترجمه ترگمان]کیف doggy را برای موقعیت های غذاخوری غیر رسمی ذخیره کنید
[ترجمه گوگل]کیک سگ کوچولو را برای شرایط ناهار خوری صرفه جویی کنید

14. Get my doggy, bring my doggy. Bye bye!
[ترجمه ترگمان] سگم رو بیار، سگم رو بیار خداحافظ!
[ترجمه گوگل]سگ من، سگ من را بیاور خداحافظ!


کلمات دیگر: