1. we must diversify our products in order to attract more customers
باید فرآورده های خود را متنوع کنیم تا بتوانیم مشتریان بیشتری را جلب کنیم.
2. The company is planning to diversify into other mining activities.
[ترجمه بهرام فتاحی] شرکت در حال برنامه ریزی برای گسترش فعالیت خود در زمینه های دیگر حفاری معدن می باشد
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال برنامه ریزی برای متنوع سازی فعالیت های معدن کاری دیگر است
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال برنامه ریزی برای فعالیت های دیگر معدن گوناگون است
3. I think our credit has been overextended to diversify.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم اعتبار ما کار کردن به diversify
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم اعتبار ما به تنهایی بیش از حد گسترده شده است
4. Our company is trying to diversify.
[ترجمه ترگمان]شرکت ما داره سعی می کنه کاری کنه
[ترجمه گوگل]شرکت ما در حال تلاش برای تنوع است
5. Many wheat farmers have begun to diversify into other forms of agriculture.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشاورزان گندم شروع به متنوع کردن انواع دیگر کشاورزی کرده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشاورزان گندم شروع به تنوع در دیگر انواع کشاورزی می کنند
6. Manufacturers have been encouraged to diversify.
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان تشویق شده اند که تنوع ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان تشویق شده اند تا متنوع شوند
7. We need to diversify the economy.
[ترجمه ترگمان]ما باید اقتصاد را متنوع کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید اقتصاد را متنوع کنیم
8. A factory must try to diversify for further development.
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه باید برای توسعه بیشتر تلاش کند
[ترجمه گوگل]یک کارخانه باید تلاش کند تا برای توسعه بیشتر متنوع شود
9. The choice facing the company is simple: diversify or go bankrupt.
[ترجمه ترگمان]انتخاب با شرکت ساده است: متنوع کردن و یا ورشکستگی
[ترجمه گوگل]انتخاب شرکت رو به رو است ساده: تنوع و ورشکستگی
10. His company was not afraid to diversify.
[ترجمه ترگمان]شرکت او از کار کردن ابایی نداشت
[ترجمه گوگل]شرکت او نگران تنوع بود
11. I have two barns I am planning to diversify into horse/pony accommodation.
[ترجمه ترگمان]من دو انبار دارم که در حال برنامه ریزی برای تنوع بخشیدن به اقامت اسب و اسب چه هستم
[ترجمه گوگل]من دو انبار دارم که قصد دارم به محل اقامت اسب / تسویهحوره بپردازم
12. In turn the later reptiles could diversify on land when they could lay eggs away from a watery environment.
[ترجمه ترگمان]خزندگان بعدی، زمانی که می توانستند تخم را از یک محیط آبکی بیرون بکشند، می توانند در زمین متنوع باشند
[ترجمه گوگل]در عوض، خزندگان بعدا می توانند در زمین از بین بروند، در حالی که می توانند تخم مرغ را دور از محیط آبریزش قرار دهند
13. He said the company will continue to diversify by adding a greater selection of computers.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این شرکت به تنوع بخشیدن به تنوع با اضافه کردن تعداد بیشتری از کامپیوترها ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]او گفت که این شرکت با افزودن رایحه ای بیشتر از کامپیوترها، متنوع خواهد شد
14. But why diversify further into greetings cards, calendars, diaries or posters?
[ترجمه ترگمان]اما چرا تنوع بیشتر در کارت های تبریک، تقویم، دفتر خاطرات یا پوستر وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]اما چرا بیشتر به کارت های تبریک، تقویم ها، روزنامه ها یا پوسترها متنوع می شود؟
15. Mr Reuter wants to diversify from Daimler's main business of building luxury cars and lorries.
[ترجمه ترگمان]آقای رویتر می خواهد از کسب وکار اصلی Daimler برای ساخت خودروهای لوکس و کامیون ها تنوع پیدا کند
[ترجمه گوگل]آقای راتر می خواهد از کسب و کار اصلی دایملر برای ساخت اتومبیل های لوکس و کامیون متنوع شود