کلمه جو
صفحه اصلی

diversify


معنی : متنوع کردن، گوناگون ساختن
معانی دیگر : گوناگون کردن، جور واجور کردن، تنوع بخشیدن به، چندسان کردن، چندگونه کردن، (سرمایه گذاری یا مطالبات و غیره) میان چندین شرکت (یا فعالیت و غیره) پخش کردن، (صنعت و بازرگانی) بر دامنه ی فعالیت (یا نوع کالا و غیره) افزودن

انگلیسی به فارسی

گوناگون ساختن، متنوع کردن


تنوع، متنوع کردن، گوناگون ساختن


انگلیسی به انگلیسی

• make different, variegate; manufacture or sell a variety of products; invest one's assets in various securities (economics)
when an organization diversifies, it increases the variety of the things that it makes or does.

مترادف و متضاد

متنوع کردن (فعل)
manifold, variegate, diversify

گوناگون ساختن (فعل)
diversify

spread out; branch out


Synonyms: alter, assort, change, expand, mix, modify, transform, variegate, vary


Antonyms: conform, stay same, unvary


جملات نمونه

1. we must diversify our products in order to attract more customers
باید فرآورده های خود را متنوع کنیم تا بتوانیم مشتریان بیشتری را جلب کنیم.

2. The company is planning to diversify into other mining activities.
[ترجمه بهرام فتاحی] شرکت در حال برنامه ریزی برای گسترش فعالیت خود در زمینه های دیگر حفاری معدن می باشد
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال برنامه ریزی برای متنوع سازی فعالیت های معدن کاری دیگر است
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال برنامه ریزی برای فعالیت های دیگر معدن گوناگون است

3. I think our credit has been overextended to diversify.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم اعتبار ما کار کردن به diversify
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم اعتبار ما به تنهایی بیش از حد گسترده شده است

4. Our company is trying to diversify.
[ترجمه ترگمان]شرکت ما داره سعی می کنه کاری کنه
[ترجمه گوگل]شرکت ما در حال تلاش برای تنوع است

5. Many wheat farmers have begun to diversify into other forms of agriculture.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشاورزان گندم شروع به متنوع کردن انواع دیگر کشاورزی کرده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشاورزان گندم شروع به تنوع در دیگر انواع کشاورزی می کنند

6. Manufacturers have been encouraged to diversify.
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان تشویق شده اند که تنوع ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان تشویق شده اند تا متنوع شوند

7. We need to diversify the economy.
[ترجمه ترگمان]ما باید اقتصاد را متنوع کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید اقتصاد را متنوع کنیم

8. A factory must try to diversify for further development.
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه باید برای توسعه بیشتر تلاش کند
[ترجمه گوگل]یک کارخانه باید تلاش کند تا برای توسعه بیشتر متنوع شود

9. The choice facing the company is simple: diversify or go bankrupt.
[ترجمه ترگمان]انتخاب با شرکت ساده است: متنوع کردن و یا ورشکستگی
[ترجمه گوگل]انتخاب شرکت رو به رو است ساده: تنوع و ورشکستگی

10. His company was not afraid to diversify.
[ترجمه ترگمان]شرکت او از کار کردن ابایی نداشت
[ترجمه گوگل]شرکت او نگران تنوع بود

11. I have two barns I am planning to diversify into horse/pony accommodation.
[ترجمه ترگمان]من دو انبار دارم که در حال برنامه ریزی برای تنوع بخشیدن به اقامت اسب و اسب چه هستم
[ترجمه گوگل]من دو انبار دارم که قصد دارم به محل اقامت اسب / تسویهحوره بپردازم

12. In turn the later reptiles could diversify on land when they could lay eggs away from a watery environment.
[ترجمه ترگمان]خزندگان بعدی، زمانی که می توانستند تخم را از یک محیط آبکی بیرون بکشند، می توانند در زمین متنوع باشند
[ترجمه گوگل]در عوض، خزندگان بعدا می توانند در زمین از بین بروند، در حالی که می توانند تخم مرغ را دور از محیط آبریزش قرار دهند

13. He said the company will continue to diversify by adding a greater selection of computers.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این شرکت به تنوع بخشیدن به تنوع با اضافه کردن تعداد بیشتری از کامپیوترها ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]او گفت که این شرکت با افزودن رایحه ای بیشتر از کامپیوترها، متنوع خواهد شد

14. But why diversify further into greetings cards, calendars, diaries or posters?
[ترجمه ترگمان]اما چرا تنوع بیشتر در کارت های تبریک، تقویم، دفتر خاطرات یا پوستر وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]اما چرا بیشتر به کارت های تبریک، تقویم ها، روزنامه ها یا پوسترها متنوع می شود؟

15. Mr Reuter wants to diversify from Daimler's main business of building luxury cars and lorries.
[ترجمه ترگمان]آقای رویتر می خواهد از کسب وکار اصلی Daimler برای ساخت خودروهای لوکس و کامیون ها تنوع پیدا کند
[ترجمه گوگل]آقای راتر می خواهد از کسب و کار اصلی دایملر برای ساخت اتومبیل های لوکس و کامیون متنوع شود

We must diversify our products in order to attract more customers.

باید فرآورده‌های خود را متنوع کنیم تا بتوانیم مشتریان بیشتری را جلب کنیم.


پیشنهاد کاربران

۱ - تنوع بخشیدن به، تنوع دادن به، متنوع کردن
۲ - ( در بازرگانی ) : بسط یافتن، گسترش پیدا کردن

در مدیریت: متنوع سازی

1. If you diversify into activity where you have no competitive advantage you are just tilting at windmills.
اگر فعالیت خود را گسترش دهید در جایی که هیچ مزیت رقابتی ندارید ، فقط با دشمن فرضی باید بجنگید.
2. They will be forced to tie up, find new fishing grounds or diversify into prawn fishing.
آنها مجبور به ریسمان کشی ، پیدا کردن زمینه های جدید ماهیگیری و یا تنوع بخشیدن در ماهیگیری میگو می شوند.
3. The implementation of wind farms can create new skilled jobs, as well as helping to diversify economies in rural areas.
اجرای مزارع نصب نیروگاه های بادی می تواند مشاغل ماهر جدید ایجاد کند و همچنین به متنوع سازی اقتصادی در مناطق روستایی کمک کند.
4. The time has come to encourage our farmers to diversify into areas such as horticulture, floriculture and oilseeds.
زمان آن فرا رسیده است که کشاورزان مان را تشویق کنیم تا در مناطقی مانند باغبانی ، گل کاری و دانه های روغنی تنوع بخشی ایجاد کنند.
5. Seeking to diversify transit routes for its cargo shipments, Iran has an interest in Georgia's transit capacity and considers the country to be a viable alternative route for shipping freight to Europe.
ایران به دنبال ایجاد تنوع در مسیرهای حمل و نقل برای محموله های حمل و نقل خود ، به ظرفیت حمل و نقل گرجستان علاقه مند است و این کشور را یک مسیر جایگزین مناسب برای حمل بار به اروپا می داند.

Diversify= بسط دادن یا گشترش دادن ( در زمینه ایجاد اشتغال یا کار آفرینی ) ، تنوع بخشیدن، متنوع سازی، تنوع بخشی

معانی دیگر>>>>گوناگون ساختن، جورواجور کردن، چند گونه کردن


تفنن. [ ت َ ف َن ْ ن ُ ] ( ع مص ) نوع نوع شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) . گونه گونه شدن. ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . تنوع فنون چیزی. ( از اقرب الموارد ) .

[قدیمی] کاری یا هنری را به طرزهای گوناگون انجام دادن
امری را بطرق مختلف انجام دادن

دگرانیدن

یک فعل ترکیبی هستش که چند معنی همزمان رو در خودش داره. که عموما به تجارت یک کسب و کار، شرکت و حتی کشور مربوط میشه.
به معنی:زیاد کردن تنوع محصولات و خدمات یک کشور، شرکت یا کارخانه و حتی یک فرد هستش.
the laywer ought to diversify his legal services such as property law, criminal law, international law so on.
اون وکیل باید به خدمات حقوقیش تنوع ببخشه مثل حقوق مالکیت، حقوق جزا و . . .
the company needs to diversify products, for its a seseanal business.
اون کارخونه نیاز داره که تنوع محصولاتش رو زیاد کنه چون کسب و کارش فصلی است.


کلمات دیگر: