1. The investiture of the new president will take place this evening.
[ترجمه ترگمان]مراسم انتصاب رئیس جمهور جدید امشب برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]سرپرستی رئیس جمهور جدید این شب است
2. If the main business was investiture and homage, a subsidiary theme was the primacy.
[ترجمه ترگمان]اگر کار اصلی انتصاب و تجلیل بود، موضوع فرعی اولویت بود
[ترجمه گوگل]اگر کسب و کار اصلی مورد بررسی و احترام بود، موضوع تابع اولویت بود
3. It said nothing about investiture or homage: these were matters for the pope.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در مورد انتصاب و یا بیعت نگفت: اینها برای پاپ مهم بودند
[ترجمه گوگل]در مورد سرمایه گذاری یا احترام هیچ چیزی گفتم: برای پاپ مهم بود
4. Lay investiture was symbolically objectionable as representing the quasi-sacerdotal position which had long been claimed by kings and emperors.
[ترجمه ترگمان]مراسم انتصاب به طور سمبلیک به عنوان نماینده موقعیت شبه رانی که از مدت ها پیش پادشاهان و امپراطوران را بر عهده گرفته بود، به طور سمبلیک قابل ایراد بود
[ترجمه گوگل]قرار دادن سرمایه گذاری به صورت نمادین به عنوان نماینده موقعیت شبه سوارکاری بود که مدتها طول کشید توسط پادشاهان و امپراطوران ادعا شد
5. He was accompanied to the investiture by his pop star wife Victoria and his grandparents.
[ترجمه ترگمان]او با مراسم انتصاب همسر ستاره پاپ ویکتوریا و پدر بزرگ و مادر بزرگش همراه بود
[ترجمه گوگل]ویکتور ویکتوریا و پدربزرگ و مادربزرگ وی با همتای ستارۀ پاپ خود به همراه داشت
6. During the ceremony of investiture he shocked his relatives by accepting a meal cooked by his nurse, a sudra woman.
[ترجمه ترگمان]در طی مراسم انتصاب، او با قبول یک وعده غذای پخته توسط پرستار، یک زن sudra، خانواده اش را شوکه کرد
[ترجمه گوگل]او در طی مراسم تحقیق، با پذیرش یک وعده غذایی که توسط پرستار او، یک زن سدوانی پخته شده بود، بستگانش را شوکه کرد
7. The investiture of Charles as Prince of Wales took place in the castle here.
[ترجمه ترگمان]مراسم انتصاب چارلز به عنوان شاهزاده ولز در این قلعه برگزار شد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری چارلز به عنوان شاهزاده ولز در قلعه در اینجا صورت گرفت
8. The first Investiture of the Queen's reign took place at Buckingham Palace on 27 th February 195
[ترجمه ترگمان]اولین دوره سلطنت ملکه در روز ۲۷ فوریه در کاخ باکینگهام اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]اولین نفوذ سلطنت ملکه در تاریخ بیست و پنجم فوریه 1952 در کاخ باکینگهام برگزار شد
9. This investiture of the grotesqueimpossible with reality, he looked upon as a trick - a trick at best.
[ترجمه ترگمان]این investiture با واقعیت، او به عنوان یک حقه، کلک را به بهترین نحو انجام داده بود
[ترجمه گوگل]این بازنگری از زیبایی با واقعیت، او را به عنوان یک فریب نگاه کرد - یک فریب در بهترین حالت
10. Investiture is distinct from homage.
[ترجمه ترگمان]investiture از بیعت متمایز است
[ترجمه گوگل]Investiture متمایز از احترام است
11. But my greatest thrill of all came in 1987 with the MBE investiture for services to broadcasting journalism.
[ترجمه ترگمان]اما بزرگ ترین هیجان من در سال ۱۹۸۷ با مراسم انتصاب MBE برای خدمات پخش روزنامه نگاری به وجود آمد
[ترجمه گوگل]اما بزرگترین هیجان همه من در سال 1987 با سرمایه گذاری MBE برای خدمات برای پخش روزنامه نگاری بود
12. It had no fiefs to be the subject of investiture, no peasant tenure, no peasant serfs.
[ترجمه ترگمان]برای این کار، هیچ یک از fiefs برای این کار در کار نبود، نه مادام العمر tenure دهاتی، نه روستاییان روستایی
[ترجمه گوگل]این فقیه ها نباید موضوع تحقیق و تفحص باشد، نه حکومت دهقانی، و نه خادمین دهقانی
13. For the Concordat, in theory at least, brought to a close the Investiture Contest of the twelfth century.
[ترجمه ترگمان]برای the، در نظریه دست کم، مسابقه پایانی قرن دوازدهم را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]برای Concordat، حداقل در نظر تئوری، مسابقه Investiture قرن دوازدهم را به پایان رسانده است
14. Had he not himself acted thus after hearing the papal decree against lay investiture and clerical homage?
[ترجمه ترگمان]مگر خود او پس از شنیدن حکم پاپ علیه انتصاب مراسم انتصاب و تجلیل از روحانیان عمل نکرده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا پس از شنیدن حکم پاپ در مورد مقررات و ضرب و شتم روحانی، خودش عمل نکرد؟