1. The truck skidded sideways across the road.
[ترجمه ترگمان]کامیون کنار جاده متوقف شد
[ترجمه گوگل]کامیون به طرف در جاده حرکت کرد
2. We turned the table sideways to get it into the room.
[ترجمه ترگمان]ما میز را کنار زدیم تا آن را به داخل اتاق ببریم
[ترجمه گوگل]ما میز را به سمت کنار گذاشتیم تا آن را به اتاق برسانیم
3. He looked sideways at me in the meeting.
[ترجمه ترگمان]او در جلسه به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او در جلسه به سمت من نگاه کرد
4. A strong gust of wind blew the car sideways into the ditch.
[ترجمه ترگمان]باد شدیدی وزید و اتومبیل را از پهلو به داخل گودال راند
[ترجمه گوگل]سقوط شدید باد، ماشین را به سمت گودال سوار کرد
5. The car slid sideways, its rear wheels spinning .
[ترجمه ترگمان]اتومبیل از پهلو به حرکت درآمد و چرخ های عقب ماشین چرخیدند
[ترجمه گوگل]ماشین به سمت جلو حرکت کرد، چرخ های عقب آن چرخید
6. That flu really knocked me sideways.
[ترجمه ترگمان]اون سرماخوردگی منو از پهلو به زمین انداخت
[ترجمه گوگل]این آنفولانزا واقعا به من زده
7. The bus slewed sideways.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس به طرف چپ چرخید
[ترجمه گوگل]اتوبوس به سمت چپ حرکت می کند
8. The sofa will only go through the door sideways.
[ترجمه ترگمان]کاناپه فقط از کنار در رد میشه
[ترجمه گوگل]مبل تنها از طریق درب به سمت پایین حرکت می کند
9. The boy gave the girl a sideways look.
[ترجمه ترگمان]پسر یک نگاه زیرچشمی به دختر انداخت
[ترجمه گوگل]پسر این دختر را به سمت چپ نگاه کرد
10. She darted a sly sideways glance at Bramwell.
[ترجمه ترگمان]با یک نگاه زیرچشمی به Bramwell نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او یک نگاه بی رحمانه به سمت برامول کرد
11. She shot him a sideways glance.
[ترجمه ترگمان]نگاهی زیرچشمی به او انداخت
[ترجمه گوگل]او یک نگاه به سمت چپ را شل کرد
12. She slid him a sideways glance.
[ترجمه ترگمان]او یک نگاه زیرچشمی به او انداخت
[ترجمه گوگل]او یک نگاه به سمت چپش را کشید
13. He has been moved sideways .
[ترجمه ترگمان] اون از پهلو حرکت کرده
[ترجمه گوگل]او به سمت چپ حرکت کرده است
14. The truck lurched sideways.
[ترجمه ترگمان]کامیون از پهلو خم شد
[ترجمه گوگل]کامیون به سمت جلو حرکت کرد