1. He paced up and down, fulminating against Thomas.
[ترجمه ترگمان]شروع به قدم زدن کرد و سر تا ماس داد زد:
[ترجمه گوگل]او به سمت بالا حرکت کرد و به سمت توماس حرکت کرد
2. Ironically, even as the government was fulminating against American policy, American jeans and videocassettes were the hottest items in the stalls of the market, where the incongruity can be seen as an example of human inconsistency.
[ترجمه ترگمان]از قضا، حتی با اینکه دولت مخالف سیاست آمریکا بود، شلوار جین آمریکایی و نوار ویدیویی داغ ترین اقلام در غرفه های بازار بودند که این ناهماهنگی را می توان به عنوان نمونه ای از ناهماهنگی انسان تلقی کرد
[ترجمه گوگل]به طرز وحشیانه ای حاکی از آن است که حتی دولت نیز در برابر سیاست آمریکا فریاد زده بود؛ شلوار جین آمریکا و فیلم های ویدئویی داغترین اقلام موجود در بازار بودند، در حالی که عدم انطباق را می توان به عنوان نمونه ای از انسجام انسانی دانست
3. He was always fulminating against interference from the government.
[ترجمه ترگمان]او همیشه مخالف دخالت دولت بود
[ترجمه گوگل]او همیشه مخالف تداخل دولت بود
4. Many people are fulminating against the cruelty of blood sports.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم مخالف ظلم و ستم ورزش های خونین هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در برابر ظلم و ستم از ورزش های خونین خشمگین هستند
5. I had to listen to Michael fulminating against the government.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم به حرفای \"مایکل\" علیه دولت گزارش بدم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم به مایکل در برابر حکومت گوش فرا دهم
6. Method Fasting blood sugar levels of fulminating hepatitis patients were retrospectively analyzed.
[ترجمه ترگمان]روش مورد نظر در مورد میزان قند خون بیماران هپاتیتی در حال بررسی، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش: میزان قند خون ناشتا در بیماران مبتلا به هپاتیت فورمنتینا به صورت گذشتهنگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
7. Where on earth can I find a fulminating volcano; without producing tumultuous amounts of heat.
[ترجمه ترگمان]کجا می توانم یک آتشفشان fulminating را پیدا کنم؛ بدون اینکه مقادیر آشوب ایجاد کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم فوران آتشفشان را پیدا کنم بدون تولید مقدار پر سر و صدا از گرما
8. Several events of fulminating epidemic disease broke out since 199 which often caused 100% mortality of abalone Haliotis drversicotor aquatilis farmed in Fujian and Guangdong coasts.
[ترجمه ترگمان]چندین رویداد از بیماری های همه گیر همه گیر از ۱۹۹ مورد به دست آمده است که اغلب باعث مرگ ۱۰۰ درصد از صدف دریایی Haliotis drversicotor aquatilis در Fujian و coasts می شود
[ترجمه گوگل]چندین حادثه از بیماری همه گیر فاجعه آمیز از سال 199 آغاز شد که اغلب موجب مرگ 100٪ مرگ و میر ناشی از آبله هلیوتیس دیویرسوتور آگاتلیلیز (Falcon) در سواحل فوجیان و گوانگدونگ شد
9. The most lethal complication is fulminating colitis.
[ترجمه ترگمان]The های کشنده داره colitis رو شروع می کنه
[ترجمه گوگل]عارضه مرگبارترین علامت کولیت است
10. Many people are fulminating against luxury and idleness.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در برابر تجمل و تنبلی fulminating
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در برابر لوکس و ناتوانی فکری می کنند
11. Once they have stopped fulminating, many bosses privately admit that SOX has brought benefits.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه آن ها fulminating را متوقف کردند، بسیاری از مدیران به طور خصوصی می پذیرند که SOX مزایای زیادی دارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها متوقف می شوند، بسیاری از کارفرمایان به طور خصوصی اعتراف می کنند که SOX مزایایی به همراه آورده است
12. Objective To explore the possible relationship between hypoglycemia and the prognosis of fulminating hepatitis patients.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه احتمالی بین hypoglycemia و درمان بیماران هپاتیتی fulminating
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه احتمالی هیپوگلیسمی و پیش آگهی بیماران مبتلا به هپاتیت فورمنتین
13. Both infectious hepatitis and serum hepatitis vary in severity from non - icteric forms to acute fulminating cases.
[ترجمه ترگمان]هر دو هپاتیت infectious و هپاتیت سرم در شدت از اشکال غیر - تا موارد حاد fulminating متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]هپاتیت عفونی و هپاتیت سرم در موارد شدید از اشکال غیر ادراری به موارد خفیف خفیف متفاوت است