کلمه جو
صفحه اصلی

sellable


قابل فروش، فروختنی

انگلیسی به فارسی

قابل فروش، فروختنی


قابل فروش است


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of sell.

جملات نمونه

1. These items are most sellable in our market.
[ترجمه ترگمان]این موارد اغلب در بازار ما مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]این موارد بیشتر در بازار ما قابل فروش است

2. This is a widely sellable product.
[ترجمه ترگمان]این یک محصول کاملا sellable است
[ترجمه گوگل]این یک محصول به طور گسترده فروش است

3. Web services are sellable functions that can be accessed independent of platforms and programming languages.
[ترجمه ترگمان]خدمات وب دارای کارکرده ای sellable هستند که می توانند مستقل از سیستم عامل و زبان های برنامه نویسی به دست آیند
[ترجمه گوگل]خدمات وب توابع قابل فروش هستند که می توانند مستقل از سیستم عامل ها و زبان های برنامه نویسی قابل دسترسی باشند

4. As a sellable quality, immediacy has many levels, including access to beta versions.
[ترجمه ترگمان]immediacy به عنوان یک کیفیت sellable، دارای سطوح زیادی از جمله دسترسی به نسخه های بتا می باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کیفیت قابل فروش، سرقت، سطح بسیاری دارد، از جمله دسترسی به نسخه های بتا

5. The cash dividends of the sellable equity instrument investments shall be recorded into the profits and losses of the current period when the investee announces the distribution of dividends.
[ترجمه ترگمان]سود نقدی سرمایه شرکت دارایی خالص باید در سود و زیان دوره کنونی زمانی که the توزیع سود سهام را اعلام می کند ثبت شود
[ترجمه گوگل]سود نقدی سرمایه گذاری های سرمایه گذاری قابل فروش باید در سود و زیان دوره زمانی که سرمایه گذار اعلام توزیع سود سهام را ثبت می کند، ثبت می شود

6. Our tablecloth is modestly priced and quite sellable in your market.
[ترجمه ترگمان]سفره ما به طور متوسط قیمت گذاری شده و در بازار شما کاملا رایج است
[ترجمه گوگل]رومیزی ما نسبتا ارزان قیمت و کاملا قابل فروش در بازار شماست

7. That is true even if incineration produces energy that can be sold, or if recycling recovers sellable materials.
[ترجمه ترگمان]درست است که اگر سوزاندن مواد سوختی را تولید کند که می تواند فروخته شود، یا اگر بازیافت مواد sellable را بازیابی کند
[ترجمه گوگل]این درست است حتی اگر بخاری تولید انرژی است که می تواند فروخته شود یا اگر بازیافت مواد قابل فروش را بازیابی کند

8. They also counted "inventory" or the number of units half formed that nonetheless cost the company to have in a not yet sellable state.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین \"فهرست موجودی\" یا تعداد واحدها را حساب کردند که با این وجود، این شرکت هزینه آن را داشت که در وضعیت sellable قرار نداشته باشد
[ترجمه گوگل]آنها همچنین 'موجودی' را شمردند و یا تعداد واحدهای نیمه تشکیل دادند که با این وجود هزینه این شرکت را در یک کشور هنوز در معرض فروش قرار داده است

9. Any ammunition that a hunter has at the time of the change will become gray sellable items.
[ترجمه ترگمان]هر مهماتی که یک شکارچی در زمان تغییر داشته باشد به موارد خاکستری تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]هر گونه مهمات که یک شکارچی در زمان تغییر دارد، می شود آیتم های قابل فروش به فروش می رسد

10. If the English written does not reach the standard which is sellable in the United States, then, the Chinese works translated in English could also not be able to sell in the United States.
[ترجمه ترگمان]اگر نوشته انگلیسی به استانداردی نمی رسد که در آمریکا sellable باشد، آثار چینی ترجمه شده به زبان انگلیسی نیز ممکن است قادر به فروش در آمریکا نباشند
[ترجمه گوگل]اگر نوشته شده انگلیسی به استانداردی که در ایالات متحده قابل فروش است، برسد، سپس آثار چینی که به زبان انگلیسی ترجمه شده اند، نمی توانند در ایالات متحده نیز فروش داشته باشند

11. "Forever" multiple speed racing bicycles are sure to be sellable in your market.
[ترجمه ترگمان]\"برای همیشه\" دوچرخه سواری سرعت چندین دوچرخه در بازار شما مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]دوچرخه های دوچرخه سواری 'برای همیشه' مطمئنا در بازار شما قابل فروش خواهند بود

12. Our products are superior in quality and moderate in price and are sure to be sellable in your market.
[ترجمه ترگمان]محصولات ما در کیفیت برتر هستند و در قیمت متوسط و متوسط هستند و مطمئن هستند که در بازار شما مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]محصولات ما با کیفیت بالا و متوسط ​​در قیمت هستند و مطمئنا در بازار شما قابل فروش خواهند بود

13. But the rights to divert water—from a river or lake or underground aquifer—are indeed sellable commodities; so too are the plants and pipes that process that water and deliver it to our taps.
[ترجمه ترگمان]اما حق منحرف کردن آب - از یک رودخانه یا دریاچه یا آبخوان زیرزمینی - در واقع کالاهای sellable هستند؛ بنابراین گیاهان و لوله ها نیز هستند که آن آب را فرآوری می کنند و آن را به شیره ای ما می رسانند
[ترجمه گوگل]اما حق هدایت آب از رودخانه یا دریاچه یا زیرزمینی آبخوان - در واقع کالاهای قابل فروش هستند؛ بنابراین گیاهان و لوله هایی که این آب را پردازش می کنند و همچنین به شیپور خاموشی ما تحویل می دهند

14. You labeled the idea and determined whether it would be sellable, or good, or bad, or worth the time, and the unseen cords you were pulling slipped through your grasp.
[ترجمه ترگمان]شما این ایده را مشخص کردید و تصمیم می گیرید که آیا این کار خوب است، یا خوب، یا بد است، و یا ارزش آن زمان را دارد، و the نامرئی که شما می کشید، از میان دستان شما گذشت
[ترجمه گوگل]شما این ایده را مشخص کرده اید و تعیین می کنید که آیا آن قابل فروش، یا خوب یا بد، و یا ارزش آن زمان باشد، و کابل های غیرقابل مشاهده که کشیدن را از طریق درک خود تضعیف کرده اید

پیشنهاد کاربران

قابل فروش


کلمات دیگر: